سلام یعنی خاااک بر سرم با این سوتی دادنم حیثیتم بر فنا رفت
دیروز بعد از ظهر شوهرم رفت بیرون ماشینو ببره کارواش بعد من داشتم غذا درست می کردم که دیدم فلفل دلمه ایی نداریم زنگ زدم که بخره از بخت بد من شوهرم اتفاقی پسر خالمو که قاضی هست و خیلی آدم مودبی هست می بینه شروع می کنن به احوال پرسی پسر خالم کارش تهران هست و ظاهرا" به خاطر کاری امده تبریز منکه زنگ می زنم مثلا" شوهرم خواسته سورپرایزم کنه گوشی رو میده پسر خالم اونم تا گفت بعله من مشنگ هم فکر کردم شوهرمه و بهش واژه بی تربیتی که واسه شوهرم بکار می برم رو گفتم که اون بیچارره اصلا" هنگ کرد وگفت سلام دختر خاله خدایا چقدر من بیتربیتم آخه یعنی فقط خودمو زدما پشت تلفن اصلا" روم نمیشه که تو روش نگاه کنم خیلی زشت شد