چند روزه از یه بچه گنجشک مراقبت میکنم، بزرگ نمیشه بره دنبال کارش، از همه کارام افتادم، نه بیرون میتونم برم ، نه صبح با خیال راحت بخابم، راه حل بدین چطور از دستش راحت بشم، همش توی سرنگ بهش آرد نخود با آب میدم
امروز مادر را به خاک سپردیم، حالا دیگر به طور کامل بیدفاع شدهام.هیچکس مرا در دنیا چنان دوست نخواهد داشت. نمیدونستم قراره فردایی بیاد که پدرم رو هم به خاک بسپاریم، ولی اومد و الان نه تنها بی دفاع شدم که به سپری در برابر حملات تبدیل شده ام