اردیبهشتی جون دقیقا این همین فکر رو میکنه اما نه اینکه دلش برای تنهاییم سوخته بلکه خودش داره ازین اب گل الود ماهی میگیره! من که گفتم قرار بود برم سر مار فقط منتظر تاریخ شروع بودم که اون تلفن کذایی کشتی امیدمو غرق کرد
ندا شکیبا جون کاش میگفتی دوستتم فامیله با شوهرش؟ بابا این مادرشوهرم لخت بودن من براش فانه ! اینحور بیشتر ذوق میکنه ! البته الان هواسرده ولی میتونم بجای لختی رو مبل یجور راحت ولو شم و با موبایلم ور برم و تا اومد بحالتیکه بخاطرش معذب شدم بشینم ! بابا تو این یه سال همه حالت های ممکن رو رفتم