من باردارم تو ماه ششم هستم و بچم پسره.
دیشب قشنگ خواب دیدم تو بیمارستان طبیعی زایمان کردم بعد یهو انگار تو کوچمون بودم و هی فکر میکردم چرا اینجام یادم نمیومد
بعد خانواده خودم جمع بودن میگفتم پس بچم کو؟ گفتن عملش کردن و مادرشوهرم پیشش هست
من هی میگفتم پس چرا من اینجام؟ چرا بیمارستان نیستم
بعد رفتم بیمارستان انقدر جیغ کشیدم هی میگفتم بچم کو؟
یهو پرستارها آوردنش دیدم دختره و زیر چشماش کبوده
هی بغلش کردم گفتم اللهی قربون چشمها عسلیت برم بعد خواهر شوهرم هی تو دستام میکشید ببره مادرشوهرمم میگفت کی خبرت کرده بیای؟😐
از حجم فشاری که تو خواب روم بود پریدم بالا دیدم صورتم خیس اشکه شکمم سفت سفت شده
شوهرمم بیدار شده بود همون موقع میگفت هی میگفتی بچم کو🥲