2737
2734
عنوان

تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

| مشاهده متن کامل بحث + 1672862 بازدید | 89584 پست
سلام. منم شرایطم مثل شماست. هفته پیش (هفته ۳۰) بار اول رفتم پیش شون. اگر مسیرتون می خوره و شرایطش رو ...

ایشون گفتن میشه ؟آخه چند وقت پیش هم یکی بعد از سه سزارین طبیعی زایمان کرده بود 


عزیزم ازتون خواهش میکنم حتما حتما اگه موفق به ویبک شدید به من اطلاع بدید قوت قلب بگیرم 


دیگه اصلا دوست ندارم سزارین بشم وبرم اتاق عمل 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلام.منم بالاخره اومدم خاطه زایمانمو تعریف کنم اینجا.من سال ۹۳ پسرم دنیا اومد‌سال ۹۶ دوباره خواستم باردار شم و زایمان طبیعی داشته باشم.همدان زندگی میکنم.دنبال دکتر گشتم ولی به هر کدوم زنگ میزدم قبول نکردن و اخرش یه دکتر قبول کرد.باردار شدم ولی قلبش تشکیل نشد و کورتاژ شدم با همون دکتر.خوب بود کورتاژم. دیگه از بارداری پشیمون شدم.سال ۹۷ خداخواسته مهرماه باردار شدم و چون غیرمنتظره بود شوکه شدم خیلیییی.اولش ناراحت بودم چون برنامه ریزی نکرده بودم.ولی بهدش کنار اومدم.با همون دکتر روند بارداریمو شروع کردم.ویار فوقالعاده بدی داشتم و یکسره اب دهنم میومد و بالا میاوردم.هر روز امپول اونداسترون میزدم که بالا نیارم و از اب دهن زیاد تموم لب و دهنم زخم بود .تو هفته ۱۹ خوب شدم. توی اینترنت با این تاپیک اشنا شدم و صفحاتشو میخوندم.توی غربالگریم ریسک سندروم دانم متوسط بود خودم خواستم امینوسنتز شم و شدم و مدت یکماه تا هفته ۲۱ استراحت میکردم و تعطیلات بین ترم بود دانشگاهم نمیرفتم. ولی بعدش فعالیتم خوب بود سر کلاس میرفتم تو خونه کار میکردم بیرون میرفتم. تاپیک رو هم میخوندم. راجع به وی بک با دکترم حرف میزدم میگفت فعلا نمیتونم بهت قطعی نظر بدم.

2728

خیلی منو تو بارداری اذیتم میکرد.یه بار میگفت رحمت نازکه میترکه تو زایمان.یه بار میگفت نمیتونی نگه داری تو رحمت تا هفته ۳۶ بمونی که درش بیارم.یه بار میگفت اصلا سر کار نرو.یک ماه تموم کلاسامو جبرانی گذاشتم که تموم شه.بعدش به فکرم افتاد برم تهران زایمان فیزیولوژیک کنم کلی به فکر جا بودمو و تماس گرفتم.ولی از سفر کردن میترسیدم.تحت نظر دو تا دکتر بودم تو همدان.ماخ پیش تو اینستا با یه موسسه زایمان فیزیولوژیک تو همدان اشنا شدم و با یه ماما همراه قرارداد بستم.کلاس میرفتم.فوق العاده پیاده روی داشتم.دو هفته اخر کلی پله نوردی داشتم.هفته اخر شربت زعفرون میخوردم.اما دو هفته اخر که معاینم میکرد میگفت سر بچه کاملا فیکس تو رحم نیست و معلقه.چهارشنبه رفتم کلی با مامام ورزش کردم و معاینم کرد برا بار سوم گفت سرش فیکس نشده شاید با معاینه من دردت بگیره تحریکت کردم اما عصری ورزش داشتم میکردم دردم گرفت ولی دوباره تموم شد.رفتم پیاده روی بازم دردم نیومد.فرداش با مامام تماس گرفتم گفت بیا بیمارستان معاینت کنم.بازم گفت سر بچه معلقه.دراومدم از بیمارستان کلی پیاده روی کردم.رفتم خونه مادرشوهرم ناهار خوردم رفتم خونه خودم گفتم کمی استراحت کنم برم تز یه مسیر شیب دار بالا برم.ساعت حدود ۴ دو تا شیاف گل مغربی با اپلیکاتور قرص شیاف عمیق کردم و یکی هم ماساژ پرینه کردم.حدود دو ساعت دراز کشیدم.بعدش گشنم بود برا خودم دو تا تخم مرغ گذاشتم اب پز شه.داشتم با خواهرم حرف میزدم.یهو دیدم داره ازم اب میره گفتم واااا دارم جیش میکنم؟؟؟؟یهو دیدم بیشتر شد تلفونو پرت کردم به شوهرم گفتم کیسه ابم پاره شد.پسرم طفلی ترسیده بود گریه میکرد میگفت نی نی دیگه دنیا نمیا.طفلکم.ساکتش کردم گفتم چیزی نیست.خواهرم زنگ زده بود مامانم اونم طفلی بدو اومد چون خونش روبروی خونمونه.منم زنگ زدم به مامام گفت برو بیمارستان منم میام. رفتم پسرمو بزارم خونه مادرشوهرم نبود.بچرو با لباس تو خونه بردم بیمارستان.کلی حالم بد بود لباسش خوب نیست.شوهرم میگفت تو این حال و احوال با لباس بچه چه کار داری.راستم میگفت.خخخ.

رفتم بالا مامام تماس گرفت و گفت گوشیو بده به مامای بخش.دادم گوشیو بهش گفت معاینش کن.معاینم کرد گفت قلب بچه خیلی خوبه ولی وضعیت رحم اصلا خوب نیست .بچه خیلیییی معلقه سرش.مامای خودمم اومد معاینم کرد و گفت سرش فیکس نیست ولی بزار دکتر بیمارستانه داره عمل انجام میده بیا ببینتت.حتی نامه بستری زایمان طبیعی به شوهرم داد.شوهرم زنگ زد بم گفت حواست باشه اگه برا بچه ضرر داره اصرار به زایمان طبیعی نکن.من اطاقو عوض کردم رفتم اطاق زایمان بم ان اس تی وصل کردن.حال بجه و قلبش خوب بود منم کمی کمر درد داشتم.یهو یه درد فوق العاده شدید اومد سراغم.فوق العاده شدید .از درد داد میزدم.برام اکسیژن گذاشتن.مامام ماساژم میداد شوهرمم دستمو گرفته بود و باهام حرف میزد.یهو مامام گفت ضربان قلب بچه نامنظم شد.دخترم تو رحمم حالت ایستاده وایساد.ماما بهم گفت الانه که رحمت بترکه.راستم میگفت پتوی روم بالا رفته بود.شوهرمم حتی ترسید.دکترم خواسته بود ان اس تی رو تو اطاق عمل لهش نشون بدن ولی اینطوری که شد ماما رفت بش وضعیتمو گفت.اونم سریع گفت اطاق عملو اماده کنید برا سزارین.شانس اوردم صبح رفته بودم حموم.یه کم مرتبم کردن و سوند برام گراشت مامای خودم و با شوهرم خداحافظی کردم و شوهرم گفت نمیزارید منم بیام داخل.گفتن دیگه داخل اطاق عمل نه.خخخ.رفتم سریعا بیحسی اسپاینالم کردن کلی هم اشناهامون زنگ زده بودن داخل سفارشمو کرده بودن.ساعت ۸ و نیم رفتم داخل ساعت ۸ و چهل دقیقه دختره گلم دنیا اومد.تو بیمارستان بوعلی فیلمبرداری غدقن شده بود ولی برام فیلمم گرفتن.شوهرمم خودش رفته بود داخل لباس بچه رو پوشونده بودن نگا کرده بود اذیت نشه.تو ریکاوریم اومد کای دلداریم داد.اخه من ناراحت بودم که نشد طبیعی بیارم بچمو.الانم ناراحتم چون واقعا تلاش کردم به هر شکلی که بگین.دکترم تو اطاق عمل گفت شانس اوردی کیسه ابت پاره شد بچه مدفوع داشت دفع میکرد ولی اخه من ۳۸ هفته و دو روز لودم چرا انقد زود دفع کرده بودم اخه؟؟؟؟؟شما میدونید؟بعد دکترم گفت یه درجاتی از تنگی لگن داری که بچه نمیرفت تو لگنت فیکس شه.الانم فقط حسرت میخورم که نشد .ولی خدا رو شکر که دخترم سالم دنیا اومد.

رفتم بالا مامام تماس گرفت و گفت گوشیو بده به مامای بخش.دادم گوشیو بهش گفت معاینش کن.معاینم کرد گفت ق ...

تولد دختر گلتون مبارک باشه خداروشکر که هم خودتون و هم نی نی سالم هستید اینکه دکتر بهتون گفته درجاتی از تنگی لگن دارید اینو نمیشه قبل از شروع دردهای زایمان فهمید؟؟ 

2738
ایشون گفتن میشه ؟آخه چند وقت پیش هم یکی بعد از سه سزارین طبیعی زایمان کرده بود  عزیزم ازتون ...


یه سری شرایط اولیه داره که اگه داشته باشی موافقت می کنن: بچه بریچ نباشه، چسبندگی جفت نداشته باشی، خونرسانی جفت خوب باشه، تناسب سایز سر بچه و لگن و شروع خود به خود دردها بدون آمپول فشار.

من امروز رفتم سونو گفت بچه بریچه، خیلی حالم گرفته شده، دعا کنین بچرخه، کارهایی که بلدم رو هم شروع کردم دوستان شما هم اگه نکته ای به نظرتون مهمه بگین خیلی برام مهمه که بچرخه


البته جفتم خدا رو شکر خلفیه که احتمال چسبندگی با بخیه ها رو نداره.

هر کی میرسید به نوبه خودش منو دعوا میکرد ولی اینقدر خوشحال بودم اصلا بهم بر نخورد من بالاخره موفق شد ...

عزیزم مبارکت باشه قدم گل پسرت

ممنون که اینقدر دقیق و با جزئیات همه چیزو نوشتی

خانومی جای بخیه سزارینت مشخص نبود؟

پروب ان اس تی که میذارن مگه پایین شکم نزدیک خط بخیه سزارین نیست؟

واقعا لطف خدا و نذر و نیازت بوده که باعث شده ماما با وجود نامه و مدارک پزشکیت هیچو نبینه و فقط به حرف خودت که گفتی بچه دوممه و طبیعی اکتفا کنه 

لذت زایمان طبیعی گوارای وجودت

ایشالا منم یه روز بیام بگم بچه ها منم ویبک شدم

عزیزم مبارکت باشه قدم گل پسرت ممنون که اینقدر دقیق و با جزئیات همه چیزو نوشتی خانومی جای بخیه سزار ...

مرسی عزیزم انشالله که روزی خودت میشه 

واقعا فقط لطف خدا بود که تو این شرایط  سخت ویبک شدم

همه چیز خیلی سریع پیشرفت واسم ان اس تی وصل نکردن جای سزارین هم یه رد کمرنگ بود که نتونستن تشخیص بدن یا بهتره بگم یه معجزه بودکه باعث شد همه مدارک از چشمشون پنهون بشه از یه طرف هم  از زمانی که رسیدم بیمارستان تقریبا یه ساعته زایمان کردم 

 مامانای مهربون گروه لطفا برام دعا کنین و کمک فکری بدین بچه م چجوری بچرخه. الان هفته ۳۱ هستم. ...

دوست عزیز چند صفحه قبل تر  رو بخونید صفا جان یک متن کامل کارهایی رو برای چرخیدن جنین گذاشتن مطالعه کنید 

انشاالله میچرخه و موفق به زایمان طبیعی میشید به امید خدا

نکات و راه کارهای مهم جهت زایمان طبیعی و زایمان طبیعی بعد از سزارین (ویبک ) را در این تاپیک بخوانید.
سلام دوستان من دیروز رفتم بقیة الله پیش دکتر مصطفایی تقریبا سرش خلوت بود تمام سوال هامو هم جواب داد ...

درسته عزیزم 

دوستم و زن داداشم هیچ کدوم ویبک نبودن که دکتر شریفی نیومد

زن داداشم که شکم اول بود دوستمم زایمان اولش طبیعی بود  

سلام  منم اومدم خاطرمو بگم امیدوارم چیزی رو جا نندازم و بدرد کسی هم بخوره   بگم من خاطره ...


تبریک میگم بهتون، انشالله به شادی و سلامتی بچه هاتونو بزرگ کنید، برای منم دعا کنید این تجربه شیرینو داشته باشم.

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز