سلااااام. خوبم الحمدلله. شما چطوری عزیز؟
اوووووووه! هفته 29 که خیلی وقت داری هنوز! به حرف دکترت توجه نکن! من تازه تو سونوی 34 هفته فهمیدم که بریچه!!! 37 هفته چرخید. قدیمیا میگفتن وارد ماه نه که بشی بچه میچرخه. حالا این اعتقاد قدیمیاست. خیلیا از اول سفالیکن خیلی ها اون دم آخر سفالیک میشن. من اولیم از اول سفالیک بود فکر کنم ولی این یکی که استرسشو داشتم مبادا بریچ باشه، تو هفته 34 فهمیدم بریچه. تو دوهفته هرکار بلد بودم کردم. چندین صفحه قبل هم توضیح دادم. حالا باز میگم. ولی نگران نباش. وقت داری هنوز و بچه میچرخه و حتما هم وی بک میشی. من مطمئنم تو میتونی خاطره جون.
اولیش فشار انگشت کوچکه پا و چرخوندنشه. من هر وقت نشسته بودم و یادم می اومد فشار میدادم و میچرخوندم اما قاعده اش 2 دقیقه فشار و 20 دقیقه توقفه. روزی 7 تا 8 بار.
بخواب کنار دیوار جوری که باسنت به دیوار بچسبه و پاهاتو ببر بالا. زاویه 90 درجه با دیوار. من چون هفته هام بالاتر بود زیاد جرأت این کارو نداشتم. شاید یک هفته روزی یک بار اونم به مدت 1 دقیقه انجام میدادم. شما راحت تر میتونی انجامش بدی.
من اون موقع که دکتر بهم گفت بریچه اومدم سرچ کردم تو نت، چندتا مقاله خوندم، تو همشون آویزون شدن رو گفته بودن. به خانم صابریان هم که زنگ زدم گفتند بیشتر ورزشهاش آویزون شدنه که باید یکی کمکت کنه. و خب گفتن اگه میخوای فایلشو برات میفرستم منتها 30 هزار تومان هزینه اش بود. من یکم مردد بودم اما دیگه بی خیال شدم و فایلو نگرفتم ازشون. اما نحوه آویزون شدنه اینجوریه که پاهات رو میذاری روی لبه تخت یا مبل و خودت روی دستات روی زمین تکیه میکنی. (نمیدونم شما هم بازی فرغون تو بچگی داشتین یا نه ولی این همون فرغون شدنه ) ارتفاع تخت یا مبل از زمین 60 سانت باشه خوب و کافی و ایمنه. من بدون کمک این کارو میکردم ولی اگه شما کسی هست که کمکت کنه، کمک بگیر که خطرناک نشه برات.
نور و صدا رو هم هم اینجا تو نی نی سایت هم از یک دکتر با واسطه شنیدم که چندباری انجام دادم. چراغ قوه گوشیم رو روشن میکردم و شب زیر شکمم نزدیک میکردم. ایستاده و خوابیده. همزمان صوت های قرآن و مداحی که تو گوشیم داشتم رو فعال میکردم که دو تا کار انجام بشه. دو سه شب بیشتر این کارو نکردم. گوشی رو روی حالت پرواز میذاشتم و فعالش میکردم که ضررش کمتر باشه و قشنگ به زیر شکم نزدیک میکردم.
و بیشترین فعالیتی که کردم و همه ماماهایی که پیششون رفتم بلااستثنا روش تاکید کردن چهاردست و پا رفتن بود. تا تونستم توی خونه چهاردست و پا رفتم. حتی قبل از اینکه بدونم سفالیکه یا بریچ، مامای مرکز بهداشت بهم گفت از هفته 32 تو خونه چهاردست و پا برو. من خیلی جدی نمیگرفتم اما وقتی دیدم بریچه تا تونستم چهاردست و پا رفتم.
شبا هم که میخواستم بخوابم، در جهت عقربه های ساعت شکمم رو ماساژ میدادم و هی با دختر توی دلم حرف میزدم که سرتو بیار پایین. به دختر اولم هم مکررا میگفتم که بیا با خواهرت حرف بزن و بهش بگو سرتو بچرخون و بیا پایین.
نماز روز پنج شنبه رو هم خوندم! چون واقعا دلم نمیخواست به دلیل بریچ بودن، از زایمان طبیعی محروم بشم...
توسل به امام رضا هم که رو شاخش بود (:
اینقدر فکر کردم به این قضیه و اینقدر ماساژ دادم که شبی که چرخید خواب دیدم که چرخیده... شاید هم تو بیداری بوده و خودم نفهمیدم... خلاصه یه کشف و شهود هم اینجا برام اتفاق افتاد و چرخیدنش رو حس کردم