سلام دوستای عزیز و مهربونم
سال نوی همگی مبارک
از همگی ممنونم که برام دعا کردین
من بعد دو روز درد و ضعف تو بیمارستان با وجود همکاری زیاد دکترم و مامای همراهی که گرفته بودم بعدظهر 28 اسفند سز شدم.
هم دکترم خانم دکتر موید محسنی خیلی باهام راه اومد و هم مامای همراهی که با توصیه ایشون گرفتم خانم آزادخواه تو بیمارستان خاتم الانبیا.
ولی متاسفانه روند باز شدن دهانه رحمم خیلی کند پیش میرفت و من دردام شدید و به هر دقیقه رسیده بود.
ضعف عجیبی گرفته بودم چون نه میتونستم چیزی بخورم و هرچی هم خورده بودم بالا آورده بودم، به شدت خسته و بی جون و خواب آلود بودم.
به قدری بی قرار و داغون بودم که نه حرف میزدم و نه کاری میتونستم بکنم ساعت 3 و نیم بعدظهر بود که دکترم با معاینه گفت سه سانت بازم ولی شرایطم و لگنم خیلی خوبه تا 8، 9 شب زایمان میکنم.
من حتی به یک دقیقه بعدم با اون همه دردم نمیتونستم فکر کنم.
در نهایت مجبور شدم سز کنم.
پسرم با وزن 4500، قد 57 و دور سر 37 به دنیا اومد.
دلیل اینکه هم روندم کند پیش میرفت این بود که بچه با صورت بود.
بازم از دعای خیر همگی ممنونم.