خاطره جان یک چیزی را خودم تجربه کردم
نمی دونم به دردت میخوره یا نه
یا اصلا در مورد همه صدق می کنه یا نه
من سر بارداری دومم بعد از یک سقط که باردار شده بودم خیلیییی استرس داشتم
شاید باورت نشه
به اندازه دوتا بارداری بعدیم ، سر بارداری دومم سونو رفتم
تا کوچکترین حالتی پیش میومد، خودم میرفتم یک دکتر عمومی می گفتم سونو بنویسه و هر ساعتی از شبانه روز که بود می رفتم سونو
یک سونو 24 ساعته هم تو تهران هست که پاتوق من شده بود
آخرش هم اون بارداری به سقط منجر شد
از بس استرس داشتم
و جالبه بدونی که دکتر برام سونو غربالگری دوم را تاریخ زده بود 31 خرداد
ولی من ب اختیار خودم 4 تیر رفتم
که اگر ب موقع می رفتم زودتر می فهمیدم که دهانه رحمم داره باز میشه و با سرکلاژ ب موقع شاید الان پسر کوچولوم کنارم بود
ولی من همش سرخود بودم
هنوز هم که هنوز وقتی یادش میوفتم احساس عذاب وجدان دارم
برای همین سر بارداری چهارمم که در واقع بچه دومم بود ب شددددت ریلکس بودم
اصلا و ابدا بیش از اندازه و سرخود دنبال دارو و سونو و آزمایش نرفتم
پس توکل کن ب خدا
اگر واقعا قسمت یک جنین این باشه که پا ب این دنیا بزاره پس بدون که قطعا و به راحتی و شالم بدنیا میاد
اگر هم دور از جون غیر از این باشه از دست هیچکس کاری برنمیاد
پس توکل ب خدا😊