2737
2734
عنوان

تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

| مشاهده متن کامل بحث + 1672873 بازدید | 89584 پست

بچه ها واژنم بیش از حد تنگه و واژینیسموسم بودم قبلا 

حالا تقریبا سه هفته دیگه دکتر میخواد معاینه کنه معاینه هامم دردناکه سر بچه اولم با هر معاینه میمردم و زنده میشدم


هرکاری هم بلد بودم کردم از شل گرفتن و نفس عمیق کشیدن تا دردم نگیره اما بی فایده بود چیکارکنم من

اللهم  صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

پزشکا فکر میکنن از‌ نخوردن مادره که بچه‌ریزه...   یه‌ذره به این‌فکر نمیکنن ما ایرانیا ژنتیکمون ...

وای خدای من... من دارم چی میبینم... رستا جون شمام هستین توی تاپیک هنوز...🤩🤩🤩🤩 خداروشکر 

خیلی خوشحالم که هستین باعث دلگرمی ما میشین باحضورتون 

خداخیرتون بده بابت راه اندازی و مداومت در این تاپیک پرخیر وبرکت

انشاله منم بتونم ویبک بشم

بذارین خاطره زایمان بچه اولمو براتون بذارم ببینین مشکل از کجاست بنظرتون...


اول اینکه بگم باتوجه به خاطراتی که از مامان و مامان بزرگم شنیدم انگار جفتشون خیلی سخت زایمان بودن و برای هرزایمان حداقل48ساعت ناقابل درد میکشیدن تابچه دنیا بیاد و خواهرمم زایمان اولش یک روز درد کشیده واخرسر فهمیدن که لگنش کوچیکه و نمیتونه طبیعی بیاره و سز شده و دومیم سز...... بماند که یک خاله جون پهلوون هم دارم که انگار تادردش میگرفته بچش سریع سر میخورده میومده پایین و یکی ازبچه هاش خیلی سریع دنیا اومده و به آماده شدن برای رفتن به بیمارستان نرسیده وتوخونه دنیا اومده ...😅😅😅 حالا شایدم استانه دردش خیلی بالا بوده و شایدم خیلی اسون زایمانه...

خلاصه اینکه باوجودی که میدونستم مامان جون و مادرشون سخت زایمان بودن عزممو جزم کردم که طبیعی بیارم گذشت و به ماه اخر که رسیدم بنا برتوصیه های مامای همراهم/که برای موقع اظطرار باهاش قراردادبستم که اگه اورژانسی خواستم زایمان کنم شهرخودم بی ماما نمونم.../ دوهفته اخر شروع کردم به خوردن قرص لاکسی ژل که داخلش انگار روغن کرچک داره ورابطه مستمرم داشتم و هفته اخرم چندباری شربت زعفرون وعسل البته رقیق خوردم اواسط هفته 40که بودم ظهر رفتم مطب ماما معاینم کرد و گفت دهانه رحمت بشدت ضخیمه 🙄🙄🙄و کلا یک سانت بازه... بهم گفت دمنوش گل گاو زبون بخور  همچنین تحریکم کردو گفت ساک بیمارستانتم جمع کن وبرو شهری که میخوای زایمان کنی از چندساعت بعدش دردام بطور نامنظم شروع شد ومنم همش درحال ورزش و پیاده روی باهمسرجان بودم تا ساعتهای 10ـ11شب و اینکه توی پیاده روی همش شکمم درد میگرفت و سفت میشدو انگار بچه خودشو جمع میکرد ومن ازشدت درد چنددقیقه مینشستم و بعد دوباره یاعلی حرکت...

قراربود 4صبح حرکت کنیم سمت مشهد مقدس 

شوهرمو فرستادم بره بخوابه تا توان رانندگی داشته باشه ساعت حدود یک شب بود

خودمم نشسته بودم روی مبل و درد خاصی هم نداشتم فقط کمردرد خفیف بود یهو صدای ترکیدن بادکنک از داخل شکمم بلند شد و اب گرمی بشدت ازم بیرون اومد و قطعم نمیشد شوهرمو بیدارکردم و زنگ زدم به ماماهمراهم واونم گفت باتوجه به مسافتی که داری باشهر مشهد که حدود3ساعته... راه بیفت و برو 

...

خدایا بی نهایت بار شکرت...
سلام و صبح بخير دوستان...دو سه هفته اي هست تاپيك رو پيدا كردم..تمام دو هزار صفحه رو هم خوندم..خاطرات ...

من خرداد ۹۸ ویبک شدم بعد از ۳ سال از زایمان اولم ، الانم باردارم وقصدم انجام دوباره شه البته باید بیمارستانی رو پیدا کنم کرونایی نداشته باشه

تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
2728
تا اينكه 6 ماهي اقدام كردم و نشد در كمال تعجب....شوهر رو راضي كردم بريم طب  اسلامي سنتي اصلاح م ...

عزیزم الان بارداری؟ 

تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
من خرداد ۹۸ ویبک شدم بعد از ۳ سال از زایمان اولم ، الانم باردارم وقصدم انجام دوباره شه البته باید بی ...

انشالللله كه باز هم طبيعي و راحت زايمان كنيد...خاطرتون رو نديدم...صفحه ي چند بود؟؟؟؟؟

2738
جدی چ خوب  پس یادم باشه این شربتو درست کنم با خودم ببرم بیمارستان یا هم دردم گرفت بخورم زودتر ...

البته هنووووز فرصت داريد پيشنهاد ميدم يه ويزيت برا طب سنتي بگيريد و با توجه به مزاجتون برا راحتي زايمان نسخه بگيريد...شربت جلاب زعفرون هم فك كنم فقط موقع درد وقتي سه سانت باز شديد خورده بشه..البته درست كردنش شيوه ي خاصي داره يهني تركيبش و مقدارش بايد متناسب باشه نميشه سرخود يه عالمه زعفرون و با نبات و گلاب قاطي كرد....

سلام دوستای گلم ببخشید اشتباه شد😅

خیلی دیر به دیر میام شرمنده 

بچه ها درباره قانون جدید چیزی شنیدین؟ که ویبکی ها بیشتر از سی نه هفته حق ندارن بچه رو نگه دارن؟!

خواهر شوهرم ویبکیه بعد دو سزارین پیش خانم صابریان رفته اینو بهش گفته مث اینکه دارن خیلی سفت و سخت میگیرن کسی چیزی شنیده؟؟

ادامه خاطرم...

توی ماشین صندلی عقب دراز کشیدم هم اینکه چندکیلوتر از شهرم دور شدیم دردهای شدیدی اومدن سراغمو من فقط گریه و دادوبیداد میکردم و چندباری از شدت درد به خودم پیچیدم به بیمارستان رسیدیم ساعت 4ونیم صبح بود و معاینه شدم و گفتن هنوزیکسانتی و خیلی. کارداری هنوز... بعد ان اس تی از جنین گرفتن و متاسفانه خیلی نامنظم بود یهو خیلی بالا و پایین میشد زنگ زدن دکترم ایشونم گفتن سریع ببرید اتاق عمل و خودشونم سریع رسوندن بیمارستان و سزارین شدم... بعدهوشیاری دکتر مهربونم بالاسرم بود و گفت بندناف 3دور به دور گردن بچه پیچیده بوده لطف خدا و امام رضا بوده که اتفاقی براش نیفتاده...

الان سوالی که ذهنمو از اونموقع درگیر کرده اینه که چرا من بعد حدود 18ساعت دردی که کشیدم و پاره شدن کیسه اب چرا دهانه رحمم پبشرفتی نداشته و همون یکسانت بودم... ایا منم مثل مامان ومامان بزرگم سخت زام؟

واینکه همش فک میکنم بخاطر پهلو به پهلو شدن من توی ماشین دورناف به گردنش پیچیده ... و اینکه ایکاش به حرف ماما گوش نمیدادم و همون بیمارستان شهر خودم میرفتم برای زایمان... و مجبور نمیشدم ازدرد به خودم تو ماشین بپیچم و بعدش سزارین....

الان بابت همین قضایا برای زایمان طبیعی مرددم و میگم اگه سخت زا باشم و بعد از چندین ساعت درد و ریسک برای بچم بازم سز بشم چی...😰😰😰

توروخدا اگه کسی اطلاعاتی توی این زمینه داره راهنماییم کنه

خدایا بی نهایت بار شکرت...
سلام دوستای گلم ببخشید اشتباه شد😅 خیلی دیر به دیر میام شرمنده  بچه ها درباره قانون جدید چیزی ...

وااااااااااي نه.....اگه اينجوري باشه كه كار خ سخت ميشه....حداقل ميگفتن چهل هفته تمام...

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز