2726
عنوان

تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

| مشاهده متن کامل بحث + 1670795 بازدید | 89552 پست
قبول می کنن ،منو که 34 هفته ام قبول کردن.البته من سز اخرم 7 سال پیش بوده،

استرس گرفتم.

خانم صابریان رو برا زایمان انتخاب کرده بودم و میخواستم برم بیمارستان امید ولی حالا حرفای ضد و نقیض شنیدم.


ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

سلام دوستان عزیزم من ویبک شدم قبلا هم گفتم ان شاءالله خاطره زایمانم رو هم میزارم. اراک زایمان کردم با دکتر شیفت فرزین نیا که خود ایشون پیشنهاد ویبک رو به من دادن.. از شهر های‌مختلف دوستانی بودن که زایمان ویبک داشتن که دکتر قبول میکرد ،  اما من از اراک ندیده بودم  خیلی‌ دنبال دکتر بودم‌ان شاءالله که مفید باشه برای دوستان اراکی

از دکتر شریفی وقت گرفتم واسه شنبه.برم ببینم چی میگه. من سز آخرم سال ۹۵ بوده.۳۲ هقته ام.۱۵ کیلو اضاف ...

انشاءالله هر چی خیره پیش بیاد براتون

هر چی زودتر تصمیم قطعی بگیر و خیال خودت رو راحت کن

هم دکتر شریفی خوبن هم خانم صابریان

اگر خیلی مرددی استخاره کن و بسپار به خدا

آیه افوض امری الی الله رو زیاد بخون و از خدا بهترین ها رو بخواه انشاءالله بهترین برات رقم میخوره

2728
استرس گرفتم. خانم صابریان رو برا زایمان انتخاب کرده بودم و میخواستم برم بیمارستان امید ولی حالا حرف ...

 برید پیش خانم احمدی ایشونم خیلی خوبن و ماهر .دکتر شریفی بیمارستان امید هم هستن

سلام به همگی خوبین. دیروز کیسه آبم‌پاره شد و ساعت ۴صبح روز جمعه به روش سزارین گل دخترم رو به دنیا آ ...

قدم نورسیده مبارک باشه،ان شالله زیرسایه شما و درپناه امام زمان(عج) بزرگ بشه،حتما خیریتی داشته ولی کاش خاطرتو میگفتی که برا ماها تجربه بشه،راستی مگه نگفته بودی دکتر دوتومن میگیرن؟ چی شد یک و نیم گرفتن؟ از بیمارستان گلپایگانی راضی بودی؟

مولای یا مولای انت العظیم و انا الحقیر و هل یرحم الاحقیر الی العظیم
قدم نورسیده مبارک باشه،ان شالله زیرسایه شما و درپناه امام زمان(عج) بزرگ بشه،حتما خیریتی داشته ولی کا ...

سلام خوبی عزیزم ممنونم از لطفت.

والا مهم ترین دلیلی که ادامه ندادم گرسنگی و خستگی و ترس از دردها و به مهنای واقعی کلمه از دست دادن تعادل روحی و فکری بود طوری که دیگه نمی توونستم درست تصمیم بگیرم.

از ساعت ۶ غروب تا ۴ صبح موندن تو بیمارستان تمام انرژی ام رو گرفت.

شاید به این زودیا نتوونم خاطره اش رو بنویسم.

در مورد هزینه که همسرم رفتن صحبت کردن.

بیمارستان هم تمیز بود.

ماماهای شیفت هم خوب بودن اما رسیدگی خدمه چندان خوب نبود.

درکل خوشحالم تموم شد.......

همیشه جای شکرش باقیست الهی شکرت.....
سلام خوبی عزیزم ممنونم از لطفت. والا مهم ترین دلیلی که ادامه ندادم گرسنگی و خستگی و ترس از دردها و ...

مهم اینه که خودت و دختر گلت سالمید تلاشت خیلی ارزشمند بود

سوالهای زیادی دارم که دوست دارم ازت بپرسم ولی چون ظاهرا یادآوری خاطره ی زایمانت فعلا ناراحتت میکنه منم اذیتت نمیکنم

مولای یا مولای انت العظیم و انا الحقیر و هل یرحم الاحقیر الی العظیم

سلام دوستان گلم 

من الان حدود چهار ماهه ام 

خیلی دلم سفت میشه ؛ مثل انقباضات ماه آخر 

چکار کنم ؛ با اینکه همه میگند شکم نداری ؛ اما وقتی سفت میشه کلی از زیر جناغ سینه تا پایین قلمبه میشه؛ به نظرتون طبیعی هست ؟

برم دکتر هم حتما دارو و قرص و ....می نویسند 

خواستم بدونم کسی بوده از این ماه شکمش سفت بشه و مشکلی نداشته باشه ؟

سلام خانم گلیا بیاین منم راهنمایی کنین دمنوش چی بخورم ؟ ورزش و پیاده روی دارم تحرکم فراوون دارم بخاطر خونه تکونی ولی بغیر عسل و سیاهدونه و خاکشیر ناشتا و گاهی رازیانه چیزی نخوردم 

سلام دوستان من سال ۹۰ سز شدم و تو بارداری دومم دنبال ویبک بودم و خیلی تحقیق کردم و با این تاپیک و خاطرات خانما اشنا شدم و دنبال میکردم که باردازیم تو ۱۵ هفته خاتمه پیدا کرد متاسفانه دوباره بعد چهار ماه باردار شدم و هر دکتری که میرفتم مشهد میگفتن ریسک نکن و سز شو اخر دکتر زجاجی بهم نوبت داد برا بیمارستان هفده شهریور برای سز ده روز قبل از روز موعود ساعت دوازده شب دردام ناگهانی شروع شد و چهار رفتم بیمارستان معاینه شدم و اماده سز بودم که ماما گفت چقد دیر اومدی خانم هفت سانتی داری زایمان میکنی لگنت خوبه عالیه دوس داری طبیعی 

اون موقع دچار سردرگمی بودم و واقعا جوابی نداشتم فوق العاده هم دردای شدیدی داشتم بالاخره ساعت تقریبا شش صبح شکر خدا ی مهربون زایمان کردم و پسر کوچولوم اومد تو بغلم اون حس شیرین سر خوردن بچه که اینجا شنیده بودمو تجربه کردم اصلا فکرشم نمیکردم که منی که کلن قیدشو زده بودم ویبک بشم خیلی خوشحالم مث معجزس  برای من از خدای مهربونم ممنونم الان پسرم شکر خدا هشت ماهشه و من دوباره باردارم شش هفته امیدوارم دوباره بتونم طبیعی زایمان 

زود بود برای بارداری مجدد اما من میترسم سنم بالا بره و دیر بشه  برا همتون این لحظات خوش رو ارزو دارم

چقد گوشت تلخ
سلام دوستان من سال ۹۰ سز شدم و تو بارداری دومم دنبال ویبک بودم و خیلی تحقیق کردم و با این تاپیک و خا ...


سلام 

تبریک میگم عزیزم 

چقدرم عالی که هم طبیعی آوردید ؛ هم باردارید 

منم اگه بتونم طبیعی بیارم بعدش زود دوست دارم بار باردار شم ؛ اما کمی با فاصله بیشتر شما 

اما سز شم فکر نکنم دیگه فکر بچه کنم با اینکه خیلی بچه دوست دارم ؛ نمی تونم واقعا ؛ کمک دست هم ندارم .

چطور شد تا هفت سانت نرفتید بیمارستان ؟

درد نداشتید یا قابل تحمل بودند ؟

یکمرتبه دردها اومدند یا از روزها قبل ؟

سلام  تبریک میگم عزیزم  چقدرم  عالی که هم طبیعی آوردید ؛ هم باردارید  منم اگه بتونم ...

منم به این زودی نمیخواستم

 بچه داری خیلی سخته مخصوصاتو این سنش که از درو دیوار بالا میره  ولی خوب حالا که شده شش ماه اینور اونور 

درد ها یکباره شروع شد و اولاش قابل تحمل بود و فک نمیکردم اصلا درد زایمان طبیعی است  بعد که دیدم نه کوتاه بیا نیست رفتم بیمارستان بازم فک میکردم ماه دردی چیزیه و برمیگردم چونتو اطرافیانم بودند کسایی که ماه دردای با درد زیاد مث درد زایمان داشتن منم گفتم ماه درده

البته بگم زایمان طبیعیشم مشکله اما مشکلاتش خیلییییی به مراتب کمتر از سزارینه من اگه طبیعی نبودم مطمعنا  سفتو سختر جلوگیری میکردم چون هنوز بخیه هام درد داشتم و بدنم حالت طبیعیشو مث الان نداشت


چقد گوشت تلخ
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز