من و همسرم (همسرداری)

سلام من ۳ساله اردواج کردم ولی اصلا رنگ خوسی رو ندیدم.شوهرم ازنظرمالی مشکلی نداره ولی یسری رفتارای عجیب داره.مثلا منو وادارمیکنه بیش از حدتوانم غذابخورم اگه نخورم کتکم میزنه.

گوشیمو چک میکنه.وادارم میکنه برم سرکار .میخواد ازمن یه شخصیت دیگه ای بسازه.

البته لازم به ذکر که شوهرم تو سن ۲سالگی پددش رو ازدست داده وبعداز ازدواج مجدد مادرش .تنهازندگی کرده ومستقل بوده

سلام من ۳ساله اردواج کردم ولی اصلا رنگ خوسی رو ندیدم.شوهرم ازنظرمالی مشکلی نداره ولی یسری رفتارای عجیب داره.مثلا منو وادارمیکنه بیش از حدتوانم غذابخورم اگه نخورم کتکم میزنه.

گوشیمو چک میکنه.وادارم میکنه برم سرکار .میخواد ازمن یه شخصیت دیگه ای بسازه.

البته لازم به ذکر که شوهرم تو سن ۲سالگی پددش رو ازدست داده وبعداز ازدواج مجدد مادرش .تنهازندگی کرده ومستقل بوده

توروخدا به من يه روانشناس خوب براي زوج درماني معرفي كنيد

سلاااااااااااااااام بعد از مدت خیلی طولانی دوری از نینی سایت یاد شما افتادم دوباره برگشتم 

خانم دشتی و اقای صدیق منش برنامه اینجا چجوری بود؟ چه روزایی ساعت چند؟

سلام دوستای گلم داشتم میخوندم نظرات و مشکلات دوستان رو من خودم خیلی مشکل داشتم و دوستم مرک مشاوره ای رو به من معرفی کرد من واقعا واقعا راضی بودم 

گفتم معرفی کنم به شما پرتو آفتاب در اصفهان 

این سایتشونه www.partooaftab.com

سلام

امکان برقراری تماس تلفنی هست؟

بعضی مواقع حرف برای گفتن زیاده و نوشتنش و خوندنش در حوصله افراد(چه نویسنده و چه خواننده)نیست.

مورد خودم واقعا طولانی هست و من اصلا نمیدونم مشکلم چه طوری مطرح کنم و از کجا بگم.انگار تو مشکلات غوطه ورم.واقعا گیج شدم و اوضاعم اصلا مناسب نیست.

اگر شرایط ارتباط مستقیم تلفنی با مشاوران زبده و کاربلد میسر بشه،خودشون میتونن چکیده مشکل و راه حل پیشنهادی رو در یه بخشی برای همه مطرح کنن تا مورد استفاده دیگران هم واقع بشه.

به خصوص که اینجا جایگزین و یا در سطح،خانواده و دوست بسیاری از کاربران(من جمله خودم)شده و با اطمینان به مشاوران،خیلی راحت میتونیم مسائل مطرح کنیم.

سلام امروز از صبح سرکار بودم تا عصر ساعت 8 اومدم خونه همسرم تا چرت بزنه رفتم شام پختم خوبه بهشم گفتم شام میپزم.... پاشده قشنگ مشخصه میلش اون غذا رو نمیکشید یه لقمه خورد کشید کنار... من شام نمیخورم به خاطر اون میپزم منم بردم خالی کردم تو سطل اشغال... یکم درک خوبه اگه میل نداری میبینی خستم میگفتی شام نمیخورم... الانم حرف نمیزنم باهاش... یجوری بدغذاست اصلا حس اشپزی کردنم نابود میشه.... چون همیشه یه طوری میزنه تو ذوقم

من هم همین مشکل رو دارم یه زن مستقل و شاغل هستم همسرم از طرفی انتظار داره من یه زن مطیع و بله چشم گو باشم و از طرفی اختیار کامل درامد من روهم داشته باشه.واقعا نقش من تو این زندگی چیه؟

سلام خسته نباشید از تاپیک خوبتون هم تشکر من همسرم عصبیه و در مورد مشکلات اصلا صحبت نمی کنه از اول هم همینطور بود اما من همیشه میگم باید صحبت کنیم منطقی ولی اون یادنگرفته بود و همش دعوا راه میندازه متأسفانه دستم بلند می کنه و داد و بیداد راه میندازه بعدش معذرت می خواست و لی الان دیگه نه همش همه چیز رو به خانوادش می گه ولی من می گم چهارچوب باید داشته باشه زندگی خلاصه طوری شده که من با اون همه منطقی بودن و آرامش و عاقل بودن الان تو زندگیم موندم واقعا درمونده شدم و عصبی و نمی دونم چکار باید انجام بدم مشاور هم نمی تونم بخاطر هزینه بالاش بریم اوایل قبول کرد و دوبار رفتیم مشاوره که اونهم همسرم رو معرفی کرد به روانپزشک که دارم مصرف کنه اما بعدش که تموم شد گفت پولشو نداریم که البته همینطور بود با اینکه من خودمم شاغل بودم نمی تونستیم .الان با یه پسر سه ساله واقعا خسته شدم و دیگه نمی کشم احساس می کنم افسرده شدم مدام توی ذهنم در حال صحبت کردن هستن تا اینکه دوباره امید میدم به خودم اما بازم وقتی به شرایطم فکر می کنم بهم میریزم چون من خیلی بهتر از این به زندگی فکر می کردم در نهایت آرامش و همراه با هم یه آینده ایده آل با توجه به اینکه من هم زن با فهم و شعور و اهل زندگی بودم و هستم البته ببخشید که تعریف کردم .متشکرم اگه راهنمایی کنید ببخشید طولانی شد سعی کردم کلی بگم

یعنی این تاپیک دیگه نیست کسی

سلام بچه ها من دوتاسوال داشتم 

خیلی کینه ای هستم بنظرم یعنی زوددعوادرست نمیکنم وازش فرارمیکنم .اما ازیه چیزی ناراحت شم اصلانمیتونم ببخشم یعنی عین سرطان گلومومیگیره .بنظرتون چکارکنم.

سوال دوم اینکه شوهرم اصلامشکلی ندارم اروم ومنطقیه وخیلی باهام مهربونه.اما تاحالاچندباربه شوخی بهم گفته تقصیرمنه سیاه کبودت نمیکنم یا وقتی شوخی میکنه لپم رومیکشه و یواش خیلی یواش میزنه رولپم .راستش بجزاین دوتاچیزدیگه ای نیست وواقعاارومه وباهام خوبه .ورعایتم رومیکنه اهل زدوخوردم نیست .به شوخی میگه .امامن هربارباهاش خیلی جدی میگم نکن بدم میاد یا چندبارحسابی باهاش دعواگرفتم بنظرتون چکارکنم این موضوع رو..نزدیک سه سال ازدواج کردیم

وقتی میخوای درس کنی ازش بپرس چه غذایی رو داست داره الان بخوره همونو درس کن 

هیچکس نیست جواب بدهه

چراکسی نیستتت؟؟

سلام 

من روانشناس نیستم و خیلی نمیدونم اما مدتیه عروسی کردم نظرم رومیگم.بنظرمن اگرهمسرتون خیلی خیلی بدغذانیست یعنی مثلاهمیشه بدغذانیست ،این نخوردنش بخاطرمیل نداشتن به اون غذانبوده ،اگرغذابدمزه نبوده یامثلاشور.بخاطراین بوده که ازموضوعی ناراحت بوده ومیخواسته خودش رولوس کنه یا خودش روبگیره .البته نظرمن اینه ها.واینجورمواقع اگه بیشتر لوسش کنی که حتمادوست نداشته بایدازش بپرسم اقامون اینوچرامگه دوست نداشتی چی دوست داری بگواونوبپزم خیلی خوب نیست . بنظرم موضوعی که ازش ناراحته روپیداکنید وانشالله بدون اینکه لوسشه قضیه حلشه بهتره.یعنی کاردرست رومنطقی واروم حالیش کنید این درسته بهتره