2737
2734

اونوقت که قرار بود بیان و همسرم همش عجله داشت خونه پدرم خونه سازی داشتن و وضعیت داخل خونه خوب نبود شوهرم منو دیده بود فقط گفت باید پدرومادرم بیان برای خواستگاری بعد خونه مادربزرگم سرشون خلوت بود و دایی مجرد داشتم شماره داییمو دادم به همسرم گفتم به مادرت بگو زنگ بزنه بگه امشب میایم خونتون. غروب داییم خونمون بود و گوشیش زنگ خورد که مادرشوهرم بود تمام بدنم لرزید بعد گوشیو قطع کرد به مادربزرگم گفت بریم خونه مهمون داریم.اونا خونه پدر شوهرمو خیلی کم میشناختن به خالم گفتن حتما برای خواستگاری تو میان خالمم گفت نه بابا.بعدش بعد چن ساعت خالم زنگ زد به بابام بیاید اینجا مهمون شماهمسرمم به من میگفت تو هم باید حتما بری منم دل به دریا زدمو رفتم با پدرو مادرم همین که خالم زنگ زد دیگه بابام اینا فهمیدن گفتن حتما خواستگاریه.به محض اینکه از در خونه مادر بزرگم وارد شدیم تمام بدنم میلرزید و اول بار با پدر شوهرم روبرو شدو بعدش با مادر شوهرم وخواهر شوهرم اونا اول بار بود منو میدیدن منم همین طور.یه ربع ساعتی نشستم و رفتم توو آشپزخونه دیگه بیرون نیومدم.بعد یکم پدر شوهرم منو خواستگاری کرد و پدرم گفت جواب قطعی رو چن وقت دیگه بهتون میدم پسرتون هم تشریف بیارن لطفا.شوهرم میگفت بابام گفته این دختره خیلی سیاهه در حالی که اصلا سبزه هم نیستم مایل به سفیدم.دیگه جلسه بعد که جواب مثبت دادیم شوهرم هم اومد ومهریه رو هم تایین کردیم و تمام

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
وقتی که آرین اومد خواستگاریم من خیلی جون بودم و تازه هجده و نیم سالم بود اما به دلیل چهار سال جهشی خ ...

ببخشیدا خنده ام گرفت از مهریه تون.بیشتر شبیه تجارت بود تا ازدواج    

2738
تو تخیلاتش اینارو گفته :|

این پست مال سال نودوشش، دو ماه پیش خواستگاری خواهر زادم بود سن تولدش سکه مهریه بود و ی خونه 180متری تو نیاوران ب نامش کردند ی سانتافه و ی ویلا تو کیش ب نامش زدند کلا دوست عزیز هستند از این چیزا ،من ب خاطر خواهر زادم خوشحالم امیدوارم تو زندگی عشق هم تجربه کنه

کاش منم یکم از این حسی که شما ها داشتین رو بداشتم ولی افسوس 😔😔😔 تا یک هفته بعد از خواستگاری فقط گریه میکردم ازدواجم سنتی بود دوستام میگفتن عشق و علاقه بعد از ازدواج بوجود میاد ولی الان با گذشت 2 سال از زندگی مشترکمون هیچ حسی ندارم   

من ک قبل از اومدن اولین خواستگارم، همش استرس اینو داشتم نکنه سینی چایی از دستم بریزه، ب خاطر همین چند تا سینی امتحان کردم تا مشکلی بوجود نیاد، دیگه برای خواستگاری آخری ک منجر ب ازدواجم شد،وارد شده بودم

از هاکوپیان تا حالا خرید کردین؟؟؟؟  

https://www.porsall.com/Poll/Show/6e59de601e8144e

روی لینک بالا کلیک کنین و اگه دوست داشتین به سوالاتش خیلی کوتاه و کمه پاسخ بدین و اینم ثواب   کارای خیرتون قرار بدین. تشکررررررر فراوان  

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز