من دوماه با آقایی آشنا شدیم به قصد ازدواج خواستگاری هم اومدن اما من چنتا مشکل از ایشون دیدم که خیلی منو میترسونه کلا یجوری شدم از ازدواج وحشت کردم شبا خواب ندارم بنظرتون چکار کنم میترسم بگم نه عذاب وجدان بگیرم که بگه منو سرکار گذاشتی من اوایل دوسش داشتم اما با رفتار و حرفایی ک زد خیلی منو نا امید کرده
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
مثلا روزن زن مادرم دعوتش کرد رستوران گفت نه باید خونمون باشم زنداداشم میاد بهش تبریک بگم یا میگه زن داداشم خیلی سر زبون داره تو هم اینجوری هستی ؟چند بارم از کیک هایی درست میکنه تعریف کرده یه شب گفتم بیا خونمون گفت خونه زنداداشم دعوتیم نمیشه بیام تو بیا منم گفتم نمیام بی دعوت گفت از خدات هم باشه
مثلا روزن زن مادرم دعوتش کرد رستوران گفت نه باید خونمون باشم زنداداشم میاد بهش تبریک بگم یا میگه زن داداشم خیلی سر زبون داره تو هم اینجوری هستی ؟چند بارم از کیک هایی درست میکنه تعریف کرده یه شب گفتم بیا خونمون گفت خونه زنداداشم دعوتیم نمیشه بیام تو بیا منم گفتم نمیام بی دعوت گفت از خدات هم باشه