مادرشوهر منم با اینکه یدونه پسر داشتم آنقدر گفت و متلک انداخت که بچه دار نمیشی دونی رو آوردم الان دخترم دو سالشه میگه از شیر گرفتیم دیگه جلوگیری نکن سومی رو هم بیار یعنی دلم می خواست تا جون داشتم کتکش بزنم، در جوابش گفتم چشم ولی به شرطی که اول شما بیاری بعد من میارم
واااااااای میترسم منم مثه بشم ولی آفرین خوب جوابشو دادی
اسکول کرده منو زنکیه تو این گرونی انتظار سه تا بچه داره دیروز بهم متلک انداخت نازایی گرفتی گفتم مادرجون خدا از دهنت بشنوه، خدا دو تا بچه ام رو حفظ کنه بزرگ شن من بچه نمی خوام کاش نازایی بگیرم