2777
2789

خونشون بودم کلا سرش تو گوشی بود بازی میکرد مادرش قابلمه گرفته بود برام ذوق داشتم اون فقط یه نگاه انداخت خیلی بی‌ ذوق گفت قشنگه دوباره بازی کرد

رفتم پیشش باهاش صحبت می‌کردم اصلا از گوشیش نمیومد بیرون

مامانش رفت تو اتاق اعصابم خورد شد اروم رو به محکم(😂) زدم کنار صورتش خیلی عصبی نگام کرد گفت چرا زدی(خداییش توقع نداشتم محکم بشه ترسیدم خودمم) گفتم ببخشید دیگه هیچی نگفت الان اومدم خونه زنگ زد حرکتت خیلی خیار بود، مرد غرور داره منم باید یکی محکم تر میزدم دیگه اینکارو نکنی(البته قبلا گفته بود خیلی بدش میاد حتی به شوخی و ارومم کسی بزنه تو صورتش)

بعد گفت برو فکراتو بکن ببین چقد حرکتت بد بود گفتم باشه بعدا راجبش صحبت میکنیم قط کردیم

من چه غلطی بکنم الان از دلش در بیادددد

یادش بخیر چقد به عشقم میگفتم گمشو میام میزنمت میخندید 

یه سکوت معنادار بهتر از حرفای بی‌معنیه ..! 🦋️             شازده‌کوچولو: چرا خاطرات خیلی بی رحمن؟ روباه: چون دستتو میگیرن و میبرن به روزایی که هیچوقت بر نمیگردن :) 🦊🧝🏻🍂                                                   

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792