جهان رفت در خونه گلرو اینا خونه گرفت و داره التماسش میکنه برگرده و بچه و با هم بزرگ کنن گلفام هم رفت پیش جهان و گلرو داد و بیداد راه انداخت در این حین یهو اومد که گلرو حالش بد شد و فکر کرد خیالاتی شده گلفام هرکار کرد نتوست جهانو راضی کنه برگرده
داشت با دکتر جهان حرف میزد که امیدو دید و فهمید برگشته یکم با هم دعوا کردن و امید آخر سر گفت برای خوب شدن جهان یه کارایی کرده ولی هر چی گلفام پرسید چی ، هیچی نگفت
بعد دکتره جهان اومد پیش گلفام و تریپ صمیمیت قرار شد پرستاره جهانو زودتر بفرستن بره پیشش آهان راستی اونروز قرار بود جهان و گلرو برن دادگاه طلاق بگیرن ، بعدشم گلرو بلیط هواپیما داشت که نرفتن و جهان طلاقش نداد از هواپیما هم جا موند
خواهر گلرو وقتی دید گلرو با دیدن یا خیال دیدن امید حالش بد شده کلی باهاش دعوا کرد و گفت اگه امید برگرده و بگه ببخشید چکار میکنی ؟ همه اتفاقات و مشکلاتی که برامون پیش اومد فراموش میکنی ؟ اگه پدر بچت برگرده و بگه اشتباه کردم و میخوام الان باهم باشیم چکار میکنی . گلرو داد زد که نه یادم نمیره با ما چکار کرده و زد زیر گریه ولی دلش مورمور شد برا امید
توی خونه جاهده هم اوضاع یکم بهم ریخته بود و اون نوه اش با دختره دعواشون شد . پسره همش با دوستاش تو آب بودن و دختره صداش در اومده بود. بعد جاهده رفت دیدن گلفام تا از مثلا طلاق جهانو جشن بگیرن که گلفام شستش گذاشتش کنار و اونم با عصبانیت برگشت خونه فشارش رفت بالا که امید اومد خونه و فهمید چرا جاهده حالش بد شده