پسرم ۶ سالشه و بیش فعالی شدید داره و دارو نمی تونه بخوره چون معدش حساسه و سابقه خون ریزی معده داره
من با وجود ی دختر ده ماهم پیش دبستانی می برم پارک باشگاه بخدا الان بی دلیل خون ریزی دارم پریودم نیستم انقدرررررررر خستم می کنه
داد می زنه وسط حرف می پره همش در حال پریدن از مبل از چارچوب در می گیره می ره بالا محکم می پره پایین😭😭 از اپن می پره مبل می پره فقط به ابجیش و من داد میییی زنه ....
از ساعت نه صبح بیدار تا سه شب یک ساعت خواب نداره 😭😭
امروز از مدرسه ک می اومدیم طبق روال همیشه شروع کرد ب دویدن من دخترم تو کالسکه پیشم بود نتونستم مثل همیشه دنبالش بدوم ما با دوتا از مامان ها و دوستای پسرم بودیم اونا آروم راه می رفتن من هر چقدر زبون گرفتم دستم بگیر خوراکی می گیرم جایزه می گیرم بازم یهو ناغافل دستمو گرفت و پرید تو خیابون همزمان ی پرایدی با سرعت اومد سمتش ...
من تا دخترم ول کنم برم سمتش جونم بالا اومد قلبم وایساد آخرم ماشین میلی متری ترمز کرد و ی برخورد خفیفی هم با پسرم داشت من اون لحظه واقعا پر چند تا حس بودم نگرانی ترس عصبانیت از اونورم دخترم گریه می کرد ناخواسته زدم صورت پسرم😭😭😭😭😭
دوستاشم بود کاش می مردم دیگ دستش گذاشت صورتش تا خود خونه آروم اومد😭😭😭😭😭 از عذاب وجدان دارم می میرم ولی،فکر اینکه از دستش می دادن منو دیوونه کرد 😭😭😭 آخه چرا زندگی من اینجوری شده اصلا روز خوبی ندارم همش نگرانی همش استرس شما بگید من چی کار کنم چجوری کنترل کنم زندگی مو پسرمو