دایی شوهرم شهر دیگه زندگی میکنه همیشهوقتی میاد نزدیک خونه که میرسه زنگ میزنه که داریم میآییم خونتون یعنی حتی فرصت ده دقیقهای هم نداری
چند بار دم افطار یا شب عید اینجوری اومده
منم هول هولکی شام درست میکنم و...
امروز ساعت ۳ونیم زنگ زد حسم گفت همین داستان رو باز داریم جواب ندادم
بعد پیام داد میخواهیم بیاییم بهتون سر بزنیم منم جواب ندادم
چون هم خونه مرتب نبود هم میوه نداشتیم
بعد دو ساعت زنگ زدم رد تماس داد
حالا به نطر شما کار غلطی کردم