قلبم داغونه غرورم له شده حالم بده
چندروزه مریض سخت شدم درحد مرگ میدونستن اما ی زنگ نزدن بهم 🥲 اون ک مجرده ب مامانم گفتع ک ریحانه نبایذ بیاد اینجا🥲 اینو حدس میزنم چون از وقتی قهرن مامانم نمیگ بیا این وضع مریضیم بود نکفت بیا بمون اینجا ولی بابام زنگ زذ گفت بیا اما خب نرفتم حتی فکر نکردن خاهرمون تو شهر غریبه تنها یا مریضی چیکار میکنه