شوهر من هر ماه میره سفر ٤/٥روز در واقع ٢٠روز یه بار خیلی سختی میکشم هر سری هی با یه بچه کلی وسیله جمع میکنم میرم خونه بابام چون شبا میترسم بمونم اونا هم نمیزارن تنها بمونم بابام اخلاقش بده اذیت میشم بعد ٤سال برم باز میخواستم از این سری دیگه نرم قرار بود خواهرم امروز بیاد پیشم و یه شب بمونه حالا الان شوهرم خواب موند راننده اومده بود پایین اینم تند تند حاضر شد بره منم پاشدم کمکش کردم رفتم تو اشپزخونه یهو دیدم یه سوسک گنده وسط اونجاست واییییی الان که دارم میگم دارم میلرزم
من بیدارم
وای یعنی چی که از سوسک میترسی؟ تو بعد از 4 سال تنهایی باید واسه خودت ی شیرزن شده باشی!
توروخدا نگین ترسو نباش من به شدت از سوسک میترسم چند روز پیش هم صبح پا شدم یه دونه مرده رو فرش بود کلی جیغ زدم و شوهرم از سرکار اومد و برش داشت و فرش و تمیز کرد منم خونه رو تی کشیدم الانم اینطوری میخوام صبح باز جمع کنم برم خونه بابام بمونم باز ببینم میمیرم تمیدونم این لعنتیا از کجا میان خونه نوساز نداشتیم تا الان حالا پسرمم اوردم بغل خودمو در اتاق و بستم وای خدا چقدر بیچارم من یه شب خواستم بمونم خونه خودم
پودر حشرکش بگیر همه جای خونت بریز اینکه کاری نداره من واقعا متعجبم ازاینکه خانمها از سوسک میترسن!! بابا سوسکه اژدها نیست که!!
راحله قرار بود سم قوی از بأبام اینا بگیریم بازمون رفت وای که دارم میمیرم الان حال چندشی داره اگه شوهرم نبود و بعد رفتنش من میدیدم سوسک رو چی؟؟؟ اگه صبح باز ببینم چی؟؟؟؟ یا زهرا وایییییییی
من خودم به شدت ازسوسک میترسم وجیغای بنفش هم میکشم که دیگه اعصاب نذاشته بودم برا شوهرم,ولی الان دیگه نداریم چون وقتی از حموم و دسشویی وسینک ظرفشویی استفاده نمیکنم یه دسته داری چیزی میزارم تو آبراهش تا نیان بالا,الان دیگه نداریم,سم و …هم نمیخواد
اینم که بدشانسی نیست,بدشانسی یعنی اینکه مادرشوهرت بره جلوی ماشین بشینه!تو مسافرت وحتی روز عروسیت,تو تاپیک همسایه بود این بحث
اه لوس اخه این تاپیک زدن داره گفتم شاید سوهرت کتکت زده
سونیا منم تو بچگیم همینجور شدم یه بار شایدم واسه همونه که انقدر میترسم میبینین شانس منو؟؟؟یه شب خواستم بمونم خونه خود خاک بر سرم اصلا نیمتوتم نزدیکش شم چه برسه بکشمش وای چیکار کنم حالا
وااااا...همچین تاپیک زدی ک گفتم چی شده..... بدشانسم و بیچاره ام و ......
مونا توروخدا اینجوری نگو ببین من الان حالم خیلی بده شوهرم رفته میخواستم بمونم خونه خودم نشده حس میکنم همه جا کثیفه حالم داغون شد اول صبحی این کجاش لوسه؟؟؟
کاش شوهر من اینقدر میرفت سفر. من اصلا تنهایی نمیترسم تازه به آرامش میرسم
سونیا از تو هم بدشانس هست یه بار پدرم از قم سوهان آورده بود خواهرمو بیدار کردیم تا بخوره قوطی سوهانو دادیم بهش رفت تو رختخوابش موقع خوردن خواهش میبره از دستش تیکه از سوهان میوفته خواب آلود پیدا میکنه و گاز میزنه که متاسفانه سوسک گاز زده بود......نصف شده بود سوسکه... 
هر دفعه شوهرم میره من گریه میکنم شما نمیدونین بابای بد داشتن چه زجری داره راحت نیستم اونجا ولی چه کنم کاش یکم جرئت داشتم یعنی قرار بود جرئت داشته باشم ولی این یکی رو اصلا نمیتونم تحمل کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
