تازه دوستم داشت راجب همسایشون تعریف میکرد
میگفت که یه دختر ۱۹ ساله اس با یه اقای ۲۳ ساله عقد کردن
تصمیم میگیرن تو دوران عقد با هم برن مسافرت و امام رضارو زیارت کنن
مادر پسره تا فهمید گفت منم با خودتون ببرین خیلی دوست دارم برم زیارت و ...
ولی خانمه تا فهمید قهر کرد و گفت دوتایی بریم چرا مامانت بیاد پسره بهش میگه که مامانم هم دوست داره بیاد حتما امام رضا طلبیده ولی زنه قبول نکرد و گفت من نمیام و قهر کرد
حالا پسره چون مادرش خیلی خوشحال بوده که بره زیارت پسره دلش نمیاد به مادرش دست رد بزنه
پسره هم به زنش میگه میخوای بیا نمیخوای نیا با مادرم تنهای میرم مسافرت
پسره هم از لج زنش به مادرش میگه دوتای بریم زنم مریضه نمیتونه بیاد
حالا پسره و مادرش راهی میشن میرن مشهد و پسره میره استوری میزاره
زنش استوریارو مبینه و ریپلای میکنه کلی توهین میکنه و به پسره میگه من راضی نیستم زیارتتون قبول نیست و...
پسره پیام هاشو دید ولی جوابشو نداد
پسره و مادرش از سفر برمیگردن که مادر دختره زنگ میزنه به پسره میگه این چه کاریه چرا مادرتو بردی مگه من تا حالا با شما بیرون اومدم مزاحمتون بشم؟
پسره بش میگه من مادرم اولیت من هست احترامش واجبه تا زمانی که دخترتون معذرت خاهی نکنه من دنبالش نمیام.
.
.
.
.
والا بنظر من دختره اصلا نباید معذرت خاهی کنه😑