خلاصه دیگه کم کم داشتیم دیوانه میشدیم از دستش
تو همون دوران من ازدواج کردم
برادرم یه مرد کامل بود اما فقط از نظر ظاهری
رفتارش کودکانه
مثلا پامیشد شوهرمو بوس میکرد من میخواستم زمین دهن وا کنه برم داخل
خیلیم مهربونه زیاد از حد مهربونه
یا حرفاش بچگانست
شوهرم متولد 75
اینا میتونستن باهم دوست بشن ولی انگاری این بابای اونه
انقدر تفاوت عقلی دارن
میشینه پیشش حرفای چرتوپرت زدن
بعد میدیدم شوهرم بی اهمیتش میکنه حوصلشو نداره بغض میکردم
بگذریم
گفتیم برو سر کار
به اعتبار بابام و دایی و عمو کلی کار پیدا میشه براش
کارایی که خیلیا باید بدون پیدا کنن
ولی چه فایده میرفت بعد دوهفته یا میومد مینشست خونه که دیگه نمیرم یا بیرونش میکردن
بعدا کاشف به عمل اومد که صبحا میزنه بیرون که دارم میرم سر کار ولی نمیره
خدا میدونه کجا میره
شاید ده بار کار عوض کرده و همین بساط
آبرومونو همه جا برده
مثی که فیلم پو رن نگا میکنه سر کار و میبیننش
یا شوخیای جنسی میکنه با بقیه
خدا میدونه دیگه چه حرکاتی میکنه که بیرونش میکنن
حالا شما فکر کنید یه ساله من ازدواج کردم همش دارم قایمش میکنم از شوهرم و خانوادش
ولی فایده نداشت
دیشب همه چیزو برا شوهرم گفتم
گفتم مریضه اینجوریه درست نمیشه
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 
رفتید؟ بیاید به قسمت کمک رسیدم
سیگاری هم شده دیروز بابام میگفت دخترم تو خبر نداری چند روز پیش باهاش دعوام شده یهو برگشته گفته خفه شو بابا خرجت یه قمه ست یهو دیدی اومدم خونه زدم اول تورو بعد مامانو کشتم
مبگفت دخترم کاش تو جامعه هم همین باشه زبونش برامن درازه میره بیرون توسری خوره
دیروز باز از کار اخراج شده زنگ زدم حال و احوال بپرسم ازشون دیدم طبق معمول تو خونه دعواست گفتم باز چی شده گفتن اخراج شده زنگ زدیم که چرا اخراجش کردین گفتن این خیلی رو مخه و خیلیم وسط کار ول میکنه میره بعضی روزا کلا نمیاد سر کار
بابام عصبی بود میگفت تو برا مردن خوبی چرا زنده ای؟
حالا اونم گفته میخوام خودمو بکشم
بذا خودشو بکشه ب درک
نمیشه واسش پاپوشی چیزی درست کنین ببرنش زندان؟
من جات بودم مقدار زیاد مواد میذاشتم همراهش و بعد لوش میدادم ک بگیرنش
بلکه یا اعدام شه یا تبعید بشه جایی
این کسی ک من میبینم با هیچی درست نمیشه
تنها راهش همونه ک گفتم
عزیزم به نظرم ببرین پیش روانشناس ولی با حرف زدن دکتر کارش حل نمیشه باید بهش قرص بدن
ولی واقعا نمیدونم چی بگم این همه سال پدر مادرتون با خون دل بزرگش کردن که تهش بیاد به پدرتون اینو بگه............
چقدر شرایط سختی
درکت می کنم کامل
منم‌برادرم با شدت کمتری همینه بی مسئولیت و یاغی
انشالله هر چی صلاحشون پیش بیاد
آخ عزیزم خدا بهتون صبر بده می‌دونم خیلی سختی میکشین، مشاوری روانشناسی چیزی روش تاثیر نداره
اینم بگم که شدیییییدا معتاد بازی با کامپیوتر و گوشیه
روزی حداقل 10 ساعت بازی میکنه
منزویه و هیچ جا نمیره
چندتا دوست داشت که ولش کردن الان کاملا تنهاست
همش تو اتاقشه درو میبنده و بازی میکنه
دیروز بابام کاپیوترشو شکونده بعد جنازشو برده گم و گور کرده که نتونه برگردونش
اخه مخ اینجور چیزاست میشینه جنازه یه لبتابو یا کامپیوترو زنده میکنه
یا مثلا هک میکنه
خدای بازیه
تو این بازیا که جدیدا مد شده آنلاینن همیشه رده بالا داره
تو تنها چیزی که خوبه همینه
انگار تو مجازی زندست
از اون اتاق که بیرون میاد میشه یه آدم بدبخت توسری خوره کم عقل و تنبل
ببریدش روانپزشک دارو مصرف کنه درمان میشه گناه داره جوونه ب خاست خودش ایتطور نبس که بنده خدا
چرا یه جور نوشتی انگار برادرت مقصر هست عزیز!شما خودت میگی ۷سالگی تشتج کرد ومغزش همونجاموند معلومه ک مریض ورفتارش دست خودش نیست خوب یه جوون اگر سالم باشه پرابایدازموقعیت های درس وشغل وازدواج بگذره وخرابشون کنه.معلومه ک مریض هست برادرت.خواهش میکنم ب جای هزینه درجاهای دیگه بهترین روانپزشک ک میتونی براش پیدا کن نمیدونم شایدلازم باشه یه مدت بستریش کنید .افراد زیادی هستن تا اخرعمر ب دارو احتیاج دارن واصلا هم اشکال نداره.نزارید بدتربشه وقتی سنش بالاتررفت وپدرتون پسرترشد چه کسی میخاد مراقبش باشه؟خواهشا کمکش کنید
