یا امام رضا بازم میگم عاشقتم عاشقتم عاشقتم تا ابد❤️
سیزده سالم بود سالم سالم یک شب دور هم داشتیم شام می‌خوردیم قبلش چون چندماهی بود غصه یه چیزیو می‌خوردم و مربوط به مشکل خانوادگی میشدیهو حالم بد شد قاشقو انداختم فقط یادمه گفتم مامان دیگه زبونم قفل شد لبم بی حس شد سرم بی حس شد همه ترسیدم یهو حس کردم یه آدم سنگین وزن نشسته روی قفسه سینم و ضربان قلبمو حس میکردم فقط یادمه وقتی خانواده دورم جمع شدن همشون استرس داشتن دیگه من بیهوش شدم و چهارمله تو کما بودم، اون چهارماهگی که اونجا بودم شاید بیهوش بودم ولی همه چیو مغزم حس میکرد، بارها حالم بد شد تو اون چهارماه و هربار دکترا قطع امید میکردن، من توی طول اون چهارماه حسابی پخته شدن وقتی مامانم رفته بود امام رضا و کلی گریه کرده بود من دوروز بعدش بهوش اومدم، حالم خوب بود، اما خانوادم میترسیدن، اولین سوالم از دکترا این بود که من مریضی دارم؟ دکتره گفت هیچی معلوم نبود انواع آزمایشات شد اما هیچوقت نبود حتی بیکاری قلبی هم نداشتی❤️اما این آزمایش خدا بود، من بزرگ شدم من دیگه مثل همسنام نبودم، خیلی درکم بالاتر رفت، کسایی که مرگو تجربه میکنن، قوی تر، صبور تر، عاقل تر و پخته تر میشن، من بیشتر دل رحم شدم، بیشتر عاقل تر شدم، هر فقیریو ببینم کمک میکنم حتی شده خیلی کم برای کودکان کار ساندویچ میبرم با چندتاشون دوستم میان پیشم تعریف میکنیم😂 یه پسر مرد هست همیشه شهرت یه بشقاب غذا میدم بهش بهم میگه دخترم💔 خیلی دلم بارحم تر شده به گربه ها غذا میدم همیشه، به گنجشکای داخل حیاط دون میدم، نسبت به مال دنیا بسیار بی حسم، اما بچه ها امام رضا برام خیلی معجزه کرد💔 الآنم چهارسالع درگیر افسردگی حاد هستم و داروهای اعصاب میخورم و اصلا خوب نمیشم ولی بازم میدونم یه حکمتی داره💔 چون تو این دوران افسردگی هم کلی بزرگ شدم💔جوونیم با مریضی روحی و جسمی گذشت ولی بازم امیدم به خداست💔 نگران نباشید سختی ها میگذرن موندگارت نیستن چرخ زندگی شماهم یه روزی اون بالا بالاها قرار میگیره فقط به خدا توکل کنید خودتونو زندگیتون بسپارید به خودش
