2726
سلام من تازه از بارداریم مطلع شدم و میخوام پیش خانم دکتر مهراندخت عابدبنی برم. ایشون بیمارستان ابن سینا هستن . کسی هست که اونجا زایمان کرده باشه و تجربه اش رو بهم بگه؟
دوست صمیمیم آبان ماه پارسال اونجا زایمان کرد . زایمان اولش رو رفته بود بیمارستان پیامبران اینبار خیلی راضی بود می گفت خیلی بیمارستان خوب بوده و رسیدگیشون عالیه . کادرشون اکثرا ماما هستن و یه ماما هر ده دقیقه یه بار میاد بهت سر میزنه و گفت هر بار هم کاری داشته باشی با خوشرویی میان برات انجام میدن در کل خیلی تعریف کرد و در ضمن گفت همه اتاق ها خصوصی هستن و اتاق غیر خصوصی نداره . فقط حواست باشه که یه دونه از اتاق هاش هست پنجره نداره گفت بهشون بگید اونو بهتون ندن . ظاهرا دوستم رو اول فرستاده بودن اونجا بعد که همسرش رفته بود گفته بود این اتاقه دلگیره جاشو عوض کرده بودن
هر زنی باید 2چیز داشته باشد : 1- لبخند 2- مردی که باعث آن لبخند باشد .


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
من 19 اسفند اونجا با دکتر امین زاده سزارین شدم .میبرنت بلوک زایمان کاراتو انجام میدن
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
دکتر شیخ الاسلامی بود بیهوشی من سر شدم از کمر هزینم شد 4400 ک دویستم دکترم بعم تخفیف داد
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
والا همه چیزم بهم دادن اتاقم خصوصی بود کلا دو نوع اتاق داره و درجه خصوصیش فرق داره .600 پول اتاقم بود ی تخت و ی مبل تخت شو واس همراهم یخچال و سرویس بهداشتی اون یکی خصوصیش شوهرم گفت طوریه ک تا هر وقت بخواییم میشه هر کی خانم و اقا بیان ملاقات .ملاقات ازاد بود.فلاکس بردم چون مایعات باید زیاد میخوردم اونجا ی دو سه باری واسم اوردن ولی فنجون بود من باید لیوان لیوان چایی نسکافه میخوردم .با خودم چایی و نسکافه بردم.از وسایل بچه فقط دور پیچ بکارم اومد دمه صب احساس کردم سرده روش انداختم شیر دوش بکارم اومد .بعد اونجا کارتی بچه رو صدا میکردی میاومدن انجام میدادن ولی کار خودمونه .مثل دستشویی بردن اینا همه رو مامانم کمک کرد هوام داشت اونا فقط اومدن ملافه ها و زیرمو عوض کردن
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
از دکتر بیهوشی راضی بودی؟ بعد زایمانت مشکلی نداری؟ ازت سوال کرد که می خوای بیهوشی کامل داشته باشی یا بی حسی؟ دوستم که از دکتر قاسمی خیلی راضی بود می خوام بدونم بقیه بیهوشی هاشون هم خوبن البته از دکترم پرسیدم گفت همشون خوبن . بیمارستان روی اسمش حساسه و کسی رو نمیاره اونجا که اسمش رو خراب کنه
هر زنی باید 2چیز داشته باشد : 1- لبخند 2- مردی که باعث آن لبخند باشد .
همراهتم حتما لباس راحت بپوشه واس خودش لیوان قاشق یرداره ب شما تو ساک لیوان قاشق در باز کن برس دمپایی مسواک تیغ شامپو صابون میدن پوشک ب خودت و بچه هم میدن.از بخش نوزادان میان تو شیر دهی توضیح میدن کمک میکنن .کمپوت انانس ببر.حتما ی کیک ببر ک چند ساعت بعد عمل باید پاتیل پاتیل نسکافه و چایی با کیک بخوری و شلمی درکار نیست ی سوپ بهت میدن
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
ببین گفتن خودت انتخاب کن ک من بیهوشی کامل گفتم ولی اونجا ی ماما باهات همراه میشه و کراتو دنبال میکنه اون گفت سر خوبه بعدشم تو اتاق عمل همه گفتن سر خووووبه بچتو میبینی بیهوشی باعث میشه دارو ب بچه برسه بچتم خوب گریه نمیکنه منگ بدنیا میاد از این حرفا من قبول نکردم تا دکترم اومد اون گفت مهرناز قبول کن بصلاحته که دیگه مجبوری اوکی دادک تا دو هفته کمرم درد میکرد وشت قغسه سینم و تو راه رفتن نفسم تنگ میشد سریع باید مینشستم و حسابی پشیمون بودم از سر چون زیاد ازش خوب نشنیده بودم ولی الان 54 روز زایمان کردم راضی ام مشکلی ندارم سر دو هفته برگشتم خونم و ب روال عادی زندگی برگشتم البته بعد دو هفته هم شوهرم تو اشپزی کمک میکرد و یا غذا پخته مامانم واسم میاورد تا بچه ی ماهه شد دیگه خودم بلند شدم الان خودم همه کارا رو میکنم حمامشم خودم میبرم اولا سخته ولی میگذره
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
اسپاینال انجام میدن .اپیدورال بیحسی درجه کمتریه و میفهمی رو تنت چیکار میکنن .ولی من هیچی نفهمیدم حتی ی کوچولو هم چیزی از کاراشون حس نکردم فقط ماسک داشتم اکسیژن و جلوم پارچه بود و بالاسرم دکتر بیهوشی و باهام صحبت میکرد ک حالم چطوره و کلی اونجا باهم بگو بخند میکردن سر عمل اخرم بچه رو رو صورتم اوردن
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730