چن وقت پیش با همکارا شوهرم مهمونی خونواگی دعوت بودیم که من از همشون کم سن ترم و تعریف از خود نباشه خوشگل تر..خانما همه قرتی جلو مردا با لباس باز و بگذریم که اهل شراب و اینام بودم حدودی.. ولی من چون اولین بار بود تو جمعشون بودم لباسم پوشیده بود حتی روسری هم داشتم.. ولی برا بار دوم تو باغ دور هم جمع شدیم از شوهرم اجازه گرفتم میشه مث اونا بپوشم قبول کرد گفت ادم هیز توشون نیس
خودت دوس داشتی بدنت و به نمایش بذاری دیگه ناراحتی نداره .هرکی خودشو انداخت تو چاه تو هم باید بندازی هرکسی یه اعتقاداتی داره یه چهارچوبی داره واسه خودش اونا لخت بودن تو چرا بعد این همه مدت خواستی شکل اونا بشی😒😒
انقد معذب شدم مجبور شدم دوباره لباس پوشیدم.. همه هم گفتن تو این گرما چرا لباس پوشیدی روم نشد چیزی بگم.. الان نمیدونم چطور به شوهرم بگم که شر نشه.. اخع خانمش که همکار شوهرمع خ باشخصیته میترسم مایه ابرو ریزی شه.. اخه قرارع ماه دیگه هم دور هم جمع شیم دوبارع
به نظرم لباسای تنگ نپوش ب کسی هم فعلا چیزی نگو اگه تکرار کرد بعد بگو
یه صلوات واسه خوشبختی خودت میفرستی😁اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🤝میشه واسه منم دعا کنین🌱آرزومه برم کربلا با شوهرم انشالله تو سال جدید همه به آرزوهای قشنگشون برسن 🥺 تو تاپیک های نذرصلوات و دعا منو تگ کنین .... تومثل عکس ماه در برکه ای درمنی و دور از من🥺🫂❤تاریخ امضا ۲۵اسفند ماه ۱۴۰۲🤷♀️😄