سلام اگر تعبیر خواب بلدید لطفا جواب بدید..
خواب دیدم وسایلمو جا گذاشتم زبانکده ام و بعد مستقیم رفتم خونه ی عموم(زنده است) چون نزدیک تر از خونه خودمون بود و پول نداشتم تاکسی بگیرم. ساختمان بیرونی شبیه خونشون بود اما داخلش خیلی فرق میکرد انگار من داخل خونه رو متفاوت میدیدم اما بقیه همون شکلی که در واقعیت هست فکر کردم خل شدم (همچی واقعی بود فکر کردم بیدارم نه خواب! چون در واقعیت با پسر عموم دعوا کرده بودم) و وقتی رفتم خونشون زن عموم گفت روی همو ببوسید و باهم آشتی کنید مگه بچه اید مرد و زن گنده! ماهم باهم آشتی کردیم بعد بابا مامانم اومدن دنبالم و سراغ عمومو گرفتن اونا هم گفتن خوابه میخواستم چندتا وسیله بزارم تو آشپزخونه که دیدم چشم و کبد و کلیه و ... عموم اونجاست و خودش پشت سرم بود بدون چشم و با شکم پاره پوره و گفت داشتم اینا رو میشستم جیغ کشیدم همه اومدن اونا دیدن که عموم روی تخت دراز کشیده و تکون نمیخوره و من تنها کسی بودم که اون شرایط ترسناکشو دیدم همه رو از اون جا بیرون کردم و اندام های بدنشو گذاشتم سرجاشون و بخیه زدم بعد چون آب وارد ریه اش شده بود احیاش کردم پسرش هم زنگ زد اوژانس من و عموم و پسر عموم رفتیم بیمارستان بعد عموم رفت تو کما منم وقتی اینو فهمیدم غش کردم و با گریه از خواب پریدم....