دیشب حدود ساعت ۲ صبح از اتوبان قزوین به سمت تهران در حرکت بودیم بالای آسمون کرج یه شهاب سنگ بزرگ دیدم
خیلی برام عجیب و ترسناک بود تاحالا شهاب انقدر پایین ندیده بودم
مستقیم به سمت پایین میومد و تو شب من احساس میکردم الان میخوره با خونه ها ولی یه دفعه سوخت و تموم شد. همچین جیغی زدم که همسرم کنترل ماشین رو از دست داد و ترسید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من قبلا تو بچگی یه خونه خارج تهران داشتیم شبا تو تراس می خوابیدیم اونجا که ستاره ها دیده میشن، خیلی شهاب میدیدیم تو شبهایی که آسمون شاد بود.ولی این خیلی پایین اومده بود و بزرگ دیده شد
هاله ی دنبالش هم سبز بود وقتی سوخت و تموم شد زرد و نارنجی شد برای چند ثانیه خیلی کوتاه