دکتری که هفته پیش رفتیم پیشش و با اطمینان گفت پسرم اوتیسم نداره موارد زیر رو بررسی کرد :
سابقه خانوادگی من و همسرم (هر دو به موقع حرف زدیم اما هر دو کم حرفیم و چندان اجتماعی نیستیم)
مشکلات مشابه در بچههای همنسل پسرم در فامیل هر دوی ما (بچههایی با تاخیر گفتاری در فامیل هر دوی ما بوده ولی مشکلشون به شدت پسر من نبوده)
وضعیت حاملگی من و نحوه زایمان پسرم ( حاملگی خیلی سختی داشتم؛ افسردگی حاملگی گرفتم؛ زایمان خیلی بدی داشتم؛ پسرم هشت ماهه به دنیا اومد و موقع زایمان خیلی اذیت شد و ضربان قلبش افت کرد)
شرایط زندگی و خصوصیات اخلاقی من و همسرم در ارتباط با هم و پسرمون ( قبلا درباره اینا توضیح دادم؛)
سوال درباره اولین کلماتی که پسرم گفت و سن شروع حرف زدن و دستورپذیری و درک (پسرم دو سالگی بیست سی کلمه میگفت تا سه سالگی دایره لغتش خیلی زیاد شد و سه سال و نیمه بود که شروع به گفتن جملات دو و سه کلمهای کرد با کاربرد درست؛ از سه سالگی اکولالیا داشت که به مرور کم شد؛ وقتی فارسی حرف میزدیم درکش خوب بود دستورپذیریش ضعیف بود که تقریبا بعد از سه سالگی کاملا دستورپذیر شد و کارای دو و سه مرحلهای رو به راحتی انجام میداد)
خوابش همیشه خیلی خوب بود ؛ من اصلا مشکل خواب باهاش نداشتم خیلی راحت دو ساله بود از شیر گرفتمش ؛ خیلی راحت سه سال و هفت ماهه بود از پوشک گرفتمش؛ الان هم در دستشویی رفتن کاملا مستقله؛ هیچ وقت مشکل بدغذایی نداشت حساسیت غذایی نداشت؛ در جویدن مشکل نداشت؛ در هر سنی همیشه از لحاظ قد و وزن بالاتر از سنش بود هیچ وقت مشکل یبوست نداشت؛
سوال درباره نحوه بازی و حرکات تکراری ( پسرم تا سه سالگی چرخ ماشینا رو یا هر چیزی رو که قابلیت چرخوندن داشت، میچرخوند؛ حرکات تکراری داشت و هنوز هم اگه بیکار باشه حرکات تکراری داره مثل باز و بسته کردن در هر چیزی؛ وقتی هیجانزده میشد بال بال میزد الان خیلی بهتر شده و حرکات اضافی دستاش خیلی کم شده و روی نوک پا راه میرفت که الان سه چهار ماهی هست که دیگه این مشکل هم رفع شده )
پسرم صرع نداره؛ هرگز تشنج نکرده ؛ بیشفعال نیست هرگز و هیچ وقت یادم نمیاد مثلا برای داشتن یا خواستن چیزی خودشو زمین انداخته باشه یا سرشو به زمین و دیوار بکوبه یا از این مدل کارا؛ خودآزاری و خودزنی نداشته و نداره؛ جمع و شلوغی رو دوست داره ؛ بچهها و بزرگا رو دوست داره ؛ هرگز تو چیزی پسرفت نداشته ولی پیشرفتش کند بود که الان خدا رو شکر چند ماهیه خیلی خوب پیشرفت میکنه؛ حسهای پنجگانهاش تند و کند نیستن به جز حس بویایی؛ من تا به حال ندیدم پسرم چیزی رو بو کنه یا از بوی چیزی بدش بیاد یا خوشش بیاد؛ احساس میکنم حس بویاییش کنده؛ رو این قضیه دارم کار میکنم؛ از شش ماهگی هم هر وقت صداش میکردیم برمیگشت و هرگز ما احساس نکردیم مشکل شنوایی داره و ارتباط چشمیش هم همیشه خوب بوده؛ کوچیک که بود یادمه یه مدت کوتاهی غریبهها رو میدید گریه میکرد یا مطب دکتر و بیمارستان رو میدید گریه میکرد فکر میکرد میخوان بهش آمپول بزنن که بزرگتر شد دیگه این مشکل حل شد؛
نسبت به تغییرات انعطافپذیره دقتش به اطراف خیلی زیاده و متوجه هر تغییری میشه و استقبال میکنه
سوال درباره مهارتهای حرکتی و راه رفتن و دویدن ( پسرم هشت ماهگی نشست؛ نه ماهگی چهار دست و پا رفت؛ ۱۱ ماهگی ایستاد؛ ۱۳ ماهگی شروع به قدم برداشتن کرد؛ ۱۵ ماهگی راحت راه میرفت و میدوید؛ ولی زیاد زمین میخورد؛ ۱۸ ماهگی اشاره کردن با انگشت رو یاد گرفت و از اون به بعد به همه چی اشاره میکرد؛ هرگز مشکل بالا رفتن و پایین اومدن از پله نداشت ولی همچنان در مهارتهای حرکتی و حفظ تعادل نسبت به همسناش ضعف داره و قرار شد این قضیه رو جدیتر پیگیری کنیم)
آزمایشات ژنتیکی از من و همسرم و پسرم گرفتن خوشبختانه هیچ مشکلی نداشتیم از پسرم جداگانه آزمایشهای دیگه هم گرفتن که اونجا هم مشکلی پیدا نکردن خدا رو شکر
دکتر تمام این موارد رو با جزییات بیشتر بررسی کرد و بعد هم با پسرم شروع به بازی کرد
اول حباب بازی( بازی محبوب پسرم ؛ دائم به فارسی میگفت بازم حباب درست کن بترکونم این وسطا هم چند تا کلمه انگلیسی به کار برد ما هم جملات فارسی پسرم رو برای دکتر ترجمه میکردیم)
بعد بازی نمادین انجام دادن پسرمو برد تو آشپزخونه؛ پسرم قابلمه و ملاقه برداشت گفت میخوام شام درست کنم بعد قاشق و بشقاب برداشت گفت دارم غذا میخوردم یامی یامی ؛ بعد چاقو برداشت گفت میخوام نون کات کات کنم ؛ فارسی انگلیسی قاطی حرف میزد 😂 بعد به یه عروسکه غذا داد بعدم یه کم چرخید برای خودش و آخرش هم یه عروسک دیگه رو سوار ماشین کرد
بعد دکتر براش کتاب خوند کلماتی رو که دکتر میگفت تکرار کرد و چند بار بال بال زد از هیجان؛ من گفتم این بال بال زدن و حرکات اضافی رو گاهی داره کفت اشکال نداره ماساژش بدین
با هم نخ و مهره بازی کردن خمیربازی و شن بازی ، مداد داد دستش نقاشی کنه؛ پازل بهش داد حل کنه ؛ چند تا ماشین بهش داد بازی کنه و لگو داد باهاش چیزی بسازه ؛ بعد گفت باید روی حرکات دستش بیشتر تمرین کنین بذارین با آرد و آب خودش خمیر درست کنه و مداد دست گرفتن رو بیشتر تمرین کنین؛ این وسطا هم دایم اسمشو صدا میزد و پسرم برمیگشت
دکتر الکی گریه کرد و پاشو گرفت ؛ پسرم ناراحت شد اومد بغل من کز کرد بهم گفت عمو دکتر اوخ شده خورده زمین؛ احساس گناه میکرد فکر میکرد اون کاری کرده که دکتر پاش درد گرفته 😅😂
این کل ارزیابی دکتر بود که هفته پیش انجام دادیم ؛ امیدوارم جواب خیلی از سوالاتونو داده باشم ❤️🙏