2737
2734
عنوان

،.*****برادر از دست داده ها بیاین با هم باشیم درد دل کنیم*****

| مشاهده متن کامل بحث + 7876 بازدید | 108 پست

چقد اينجا براي من خوبه. انگار خودم دارم درد و دل مي كنم

هم غصه ايم و هم قصه

افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

واااای خدایا امشب دوسال شد غیر قابل باوره رفتنتون  و چه سخته جای خالیتون

کاش حداقل امشب بیاین به خوابم

دلم خیلی هوای گریه داره دلم داره میترکه خدایا خودت آروممون کن خدایا خودت به هممون صبر بده و همه رفتگانو در پناه خودت رحمت کن

آمین

به نظرتون احتیاج دارم لطفا نظر بدین

عزيزم خدا رحمتش كنه

منم داداشم و مامانمو آبانماه 94 از دست دادم

هنوز دو سال نشده

خدا به دلتون صبر بده

ما كه شادي از خونمون رفته

تو اين مدت هيچ وقت از ته دل نخنديدم


افسوس که سرمایه زکف بیرون شد * و از دست اجل بسی جگرها خون شد *کس نآمد از آن جهان که پرسم از وی*احوال مسافران عالم چون شد
2731

دوستان منم حدود ۶ماهه برادر عزیزما از دست دادم ذره ای از داغ دلم کم نشده اگر موافقید یه گروه تلگرامی داشته باشیم وارد دل کنیم اگر مایلید پیام بدید تا وارد گروه بشید۰۹۱۳۲۷۱۱۳۹۱

من که خیلی. بی قرار وآشفتم  

من ، یه مرد تقریبا 50 ساله هستم . سالها پیش خواهر بزرگم رو که 8 سال بزرگتر از من بود ، ازدست دادم. خیلی خیلی برام عزیز بود . رابطمون خیلی خوب بود . خیلی خیلی مهربون بود و منو خیلی دوست داشت . متاسف شدم برای دوستانی که اینجا، غالبا برادرشون رو ازدست دادند ! همانطور که برای ما آقایون، داغ خواهر 😢 مهرانه جانم کجایی که امشب دوباره دلم گرفته !😢

2738
ولی تا یکسال عکس نازنینت پشت ماشینش بود هنوز که هنوزه چشاشون غم تورو داره هنوز هرشب برات قرآن میخون ...

منم ۱۰ ماهه مهربون داداشم و از دست دادم


با این تفاوت که بعد مرگش خونوادم افتادن دنبال دیه اش که بگیرن بزارن تو بانک و با سودش عشق کنن

ولی شکر خدا مهریه خانومش مانع شد

و دیه به جای مهریه به زن داداشم تعلق گرفته


تو روز مرگش برادر بزرگم و پدرم زیاد ناراحت نبودن

ولی روزی که فهمیدن دیه بهشون تعلق نمیگیره 

کارد میزدی خونشون درنمیومد

به قدری که ناراحت بودن


بعد مراسم هفتم وچهلم ، نه خیراتی دادن ونه فکر قرض هاش بودن

خونه نیمه ساختی که قرار بود بعد عروسی بدن برادرم چند سال توش بشینه تا صاحب خونه شه رو 

زود برداشتن خرجش کردن و دادن دست مستاجر

لباسها و وسایلش و کلا از خونه خارج کردن

هر چی طلب داشت  واز بدهکارها جمع کردن و برای خودشون برداشتن و دارایش و هم کم کم آب میکنن و خرج تعمیر خونشون و تعمیر مبلهاشون میکنن


خلاصه که نه به فکر خمس و نه نماز قضاهاش و نه 

قرض ها و خیرات...

هیچی دیگه...



منم میبینم و میسوزم و دم نمیزنم


فقط خدا رو قسم میدم به عظمتش 

خودش اون دنیا به برادرم  رحم کنه

واز رحمت دیگران بی نیازش کنه🙏🙏 


خلاصه تا آدم زندست باید فکری برای خودش کنه

که بعد مرگ ، معلوم نیست چقدر برای اطرافیان مهمی

دوستان منم حدود ۶ماهه برادر عزیزما از دست دادم ذره ای از داغ دلم کم نشده اگر موافقید یه گروه تلگرامی ...

سلام عزیزم

اگه گروه زدید و هنوز گروه و دارید منم بی زحمت عضو کنید

سلام داشتم تو اینترنت موضوع غم از دست دادن برادر رو سرچ می کردم که پست های قبلی شما رو دیدم منم 25 روز پیش برادر جوونم رو از دست دادم یک سال بود عقد بود و داشتیم برا عروسیش آمده می شدیم نامزدش جهازش رو هم آورده بود و بعد صفر عروسیشون بود تا اینکه برادرم که پرستار بود تو بخش کرونا ایست قلبی کرد. منم مثل شما خواهر ندارم و تنها یه برادر داشتم 26 ساله. که پسرم بیشتر از پدرش اونو دوست داشت الان دایم صدای گریه های پدر و مادرم بلنده. من عاشق برادرم بودم شش سال ازمن کوچکتر بود و از بچه ام بیشتر دوسش داشتم. شما الان دوسال از داغتون گذشته از تجربیاتتون بگید چطور کنار اومدید من غم خودم یه طرف  از طرف دیگه همش می ترسم بلایی سر پدر و مادرم بیاد با این همه غم و فشاری که تحمل می کنند غصه نامزدش هم یه طرف دیگه.دلم برا همشون می سوزه همش میگم خدایا چطور کمکشون کنم که اندوهشون کمتر بشه الان خونه خودمون رو ول کردم و با همسر و دوتا بچه ام خونه پدر و مادرم ماندگار شدیم. نظم زندگی خودم هم به هم ریخته...کاش یه بچه ای ازش می موند برای خانواده کم جمعیت من نعمت بزرگی بود

سلام داشتم تو اینترنت موضوع غم از دست دادن برادر رو سرچ می کردم که پست های قبلی شما رو دیدم منم 25 ر ...

عزیززم. خدا بیامرزه.. منم نزدیک چهل روزه برادرم 27سالش بود.. تصادف کرد.. واقعا به اخره دنیا رسیدیم.. پدر مادرم وبرادرام همه داغون شدیم.. هرچی میگذره داغش بیشتر میشه.. مادرم فقط گریه میکنه.. منم کلا خونه مادرمم.. دخترم کلاس اوله ولی اصلا نمیتونم به درساش برسم.. انگار تو خونه مادرم گرده غصه پاشیدن.. نمیدونم چیکار کنم.. خدایا لباساش هنوز تو کمده.. هنوز وسایلاش هست.. حوله اش پشت در اویزونه... خدایاا بهمون صبر بده

دین من عقلمه... خدای من قلبمه...ادمه معتقدی نیستم.. هرچی که از نظرمن منطقی وعاقلانه اس ومیتونم با عقلم قبولش کنم بهش ایمان دارم به چیزایی که تحمیل شده و منطقی نیست ایمان ندارم.... خدای من تو قلب و وجدانمه.... بهشت وجهنم تو همین دنیاست... هرکارخوب وبدی کنید نتیجه شو همین دنیامیبینید...دوری از  تهمت ودروغ وغیبت نمازه منه... حلال وحرام هم روزه من....❤️

بچه ها من حالم خیلی بده داغدارم خسته ام هیچ حس و جونی ندارم زبونم بسته س حتی نمیتونم اسمشو بیارم و خاطره ای حرفی چیزی خیلی در عذابم نمیتونم درست گریه کنم تازه داغدارم برام خیلی سنگینه تو خونه با پدر و مادرمم هر وقت خواستم دلم و خالی کنم حرفی بزنم گریه ای راحت نبودم چون حس میکنم همدرد ندارم و مدام هم همه بهمون گوشزد میکنن تو مراقب پدر مادرت باش ! درکی از وضع ما ندارن منم که خیلی مراعات میکنم ولی خب سه ماه شده اوایل گریه هامم کردم تا چهلم دورمونم شلوغ بود یه هو کلا دورمون خالی شد و هر چیم میگذره اصا انگار غبار غم و رنج روی زندگی و دنیام بیشتر شده نگاه میکنم از زمان رفتنش تا الان چه جوری گذروندم من خوب میگذروندم و حواسم جمع خودمم بود الان اما با اذیتها و درک نشدنها هم حتی بدتر دارم میشم حس میکنم اوایل بهتر بودپر از درد و ناباوری بود اما خود مراسمات و حضور و گریه ها و همدردیا فرصت بهتری بود 

فقط میدونم و میتونم بگم که تازه فهمیدم داغ خیلی سنگینه و فقط همدردها مبتونن همو درک کنن تازه بازم شرایط و جزئیات متفاوته..اولین داغ از دنیا رفتن عزیزم هست ..ادامه میدم اما پر از سختی و سکوت و درد و رنجه

سلام داشتم تو اینترنت موضوع غم از دست دادن برادر رو سرچ می کردم که پست های قبلی شما رو دیدم منم 25 ر ...

خیلی سخته عزیزم روحش شاد خدا به دلتون آرامش بده الهم صل علی محمد وآل محمد

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687