دیشب رفته بود هیئت و وقتی اومده خونه من خواب بودم خیلی کم میره شاید سالی ی بار و ما عقدیم از هم دوریم و من بعد از یک ماه یک ماه و نیم اومده بودم دو روز پیشش
صبح پاشدم دیدم کل سینش کبوده و رو شقیقه سرشم کبودیه میگم اینا چیه میگه هیئت بودم سینه زدم بهش گفتم اوکی سینه زدی چرا تو سرت زدی کلی ناراحت شدم که اینجوری خودشو زده خیلی اعصابم خورد شد
بهش گفتم دیگه نزن تو سر خودت خدا راضی نیست خودزنی کردن کار درستی نیست زیر بار نمیره و الان باهام قهره که من خشک مذهب نیستم و کاری بهت ندارم تو چرا احترام نمیزاری به من و عقیدم میخوام بپرسم ایا اینکه خودزنی کنه اینجوری باید احترام بزارم من؟