قرار بود بریم با عمه و عمو و بچه هاشون پس فردا بریم بیرون دیروز گفتن بهمون میاین ماهم گفتیم آره حالا من دیدم اگه برم چون جو اونا خیلی منفی و به هردلیلی واقعا بهم خوش نمیگذره و باحال خراب باید بیام خونه دیشب گفتم بیا نریم گفت باشه حالا صبح ازش چندبار پرسیدم که توچی دلت میخواد خیلی بریم که بریم عیب نداره چون چند بار پرسیدم پرو شد سروصدا کرد کفش مو پرت کرد توخونه و دراز بودم اومد یه لغت زد که منو مسخره کردی و سروصدا حالا رفته بیرون شب میخونه داییم دعوت بودیم پیام داده که اونجا نمیریم منم گفتم به درک که نمیریم
دیگه خسته شدن ازاین کاراش که هرچیزی که باب میلش نباشه رو با سروصدا کارشو انجام میده
به نظرتون اومد چه واکنشی نشون بدم