2737
2734

یه اقایی هم دانشگاهیمه 

  هم رشته ایم هردو پزشکی میخونیم، هم سنیم من یه ماه بزرگترم 

این اقا کلا چهار پنج بار منو توی دانشگاه و تولد یکی از دوستامون دید من متوجه شده بودم که همش چشمش روی منه که خوشمم نمیومد ولی کلا بهم توجه میکرد اصلا هم باهم صمیمی نبودیم کاملا رسمی بودیم

با برادرم هم یه رفاقت دورادوری داره

 تو اینستا فالوم کرد و شروع کرد پیام دادن و ریپلای کردن ولی مودبانه و رسمی تا اینکه توی اینستا فهمید تولدمه  واسه تولدم برام طلا گرفت چن روز بعدهم واسه شام دعوتم کرد که اینجا تاپیک گذاشتم همه گفتن برو😂یکی دوبارم کنسل کردم که بعدا دیدم تا کنسل میکردم به دوستامون میگفته قبول نکرده بگین چیکار کنم منم قبول کردم برم کادوش پس بدم که دوستام نذاشتن گفتن زشته گناه داره حالا برو اگ ازش خوشت نیومد پس بده 

یه رستوران خیلی گرون دعوتم کرده بود که واقعا اصلا توقع نداشتم خیلی موذب شدم وضع مالی خودمم خیلی خوبه ولی همش حس میکردم اگ پیشنهادش قبول کنم فک میکنه با پول مخم زده پولاش هم خبر دارم که درامده خودشه از پدرش نمیگیره


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738
شبش بهم این پیام ها رو داد الان میذارم ولی احساس میکنم زود قبول کردم و اصطلاحا ناز نکردم چون ازش خوش ...

پس مبارکه. حالا ناز زیادیشم همه چیزو خراب می‌کنه. همین که بگی کم کم آشنا بشیم و هنوز تصمیم نگرفتم خوبه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز