بچه ها نمیدونم دلتنگیه یا حسادته یا حس انتقام.
چیزی که آزارم میده بیشتر از دلتنگی مدام میاد تو ذهنم که تو بغل اون دختره خوابیده یا داره قربون صدقه اون دختره که بهم خیانت کرد میره یا خیلی خوشه و به من فکر نمیکنه ..
همش صحنه زجر آور مقایسه هاش میاد تو ذهنم اما دلم میخواد بود و باهاش یه دل سیر دعوا میکردم میزدمش انتقام نگرفتم و اومدم از رابطه بیرون ..فک میکنی انتقام گرقته بودم حس بهتری داشتم؟
دوبارت مخشو‌بزن ولش کن😁🤌
ببخش و رها کن
انتقام چی
بیخیال بابا
یه رابطه ای بوده تموم شده دیگه
هرکسی حق انتخاب داره
اون رلت بود نه همسرت
پس طبیعی بود که ولت کنه
تو هم یه خشگلتر‌و پولدارتر پیدا کن
وفاداری برای همسره نه رل
دلت برای پارتنرت تنگ‌نشده
دلت برای اون حال و خاطره های خوبی که داشتی تنگ شده
یعنی در واقع دلت برای خودت تو اون زمان تنگ شده
اما نمیتونی رفتار بد و مقایسه هایی که شدی رو هضم‌کنی
و مغز ترجیح میده فشار دلتنگی رو بیشتر کنه
به وضوح حالت رو درک میکنم
هر سری بخوای به انتظار کارما باشی و از خدا بخوای همین بلا سرش بیاد فقط ذهنت رو درگیر و عمرت رو تلف کردی
سعی کن روحت رو از این آدم به هر نحوی که شده چه به عنوان آدم خوب چه به عنوان آدم بد جدا کنی
همین که خودتو ازش گرفتی انتقامه
لیاقتش همون دختره خائنه ولش کن
دیوونه ای والا
