خدایاااا شکرتتتتتتتتت اصن میخوام جیییییغ بکشم از خوشحالییییییییییییییییی
باورم نمیشه سالمممم پیداش شدددددددددد
خدااااااااااااااااا شکرتتتتتتتت بعد مدتها یه حالی دادی بهم دعامو براورده کردیییی دوستتتتتت دارمممممممم
بالاخره بعد دوااااااازده روووووووووز
بچهها اونایی که نمیدونن از چی حرف میزنم تاپیکای قبلمو بخونن درمورد فرار پسر۱۶ ساله.
ببخشید اینجا تعریفش نمیکنم میخوام اینجا بگم چطور پیداش شده.
بچه ها اگه بگم کجا بوده این مدت شاااخ در میارین.وای خدا اصن باورم نمیشه.
آقا جونم بگه براتون خونهی قبلیای که بودن یه بقالی داشته سرکوچهشون...قدییییییییمی.بگم انقد قدیمی ک باباش بچه بوده اون بقالیه بوده همونجا.بعد یه پیرزن پیرمردم صاحبشن.
آقا آریا چند باری رفته اونجا گفته بچه فلانیم کلللی تحویل گرفتنو اینا گفتن ماهم باباتو میشناسیم هم عموتو راستم میگفتن چون خونه عمه مادرشون تو اون محله بوده این دوتا داداش زیاد میرفتن اونجا.تا وقتی آریا و مادرپدرش اونجا زندگی میکردن آریا هرروز برگشتنی یا رفتنی از مدرسه چون تو مسیر بوده بقالیه یا خریدی میکرده یا کارای کوچیکشونو براشون انجام میداده.حتی بعضی وقتا چون پدرمادرش تادیروقت خونه نمیان میرفته اونجا مینشسته و حتتتی گاهی جاشون وایمیساده جنس میفروخته مردم و خلاصه خیلی صمیمی بودن.بعد این پیرزن پیرمرده یه پسر داشتن که میکشنش.بچه ندارن خیلیم تنهان ینی حساب کنین تا یکو دو همیشه تو مغازهن...