بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من به تو می گویم که قوی باشی چون دیده ام که تمام مسیرهای درد، به مقصدهای خوبی می رسند و هیچ مسیری خالی از امید نیست. که هیچ شبی بدون ماه و هیچ ماهی، بدون خورشید نیست. :) ___________ حس میکنم از یه سنی به بعد دیگه حوصله گرفتن وایب منفی از آدمای دورمو نداشتم، دیگه به این فکر نکردم رفیقمه کلی خاطره داریم، یا حتی بهش احتیاج دارم فلان جا، انگاری ظرفیت ملاحظه کردنم پر شده، بدون توضیح کنار میذارم و عموما میشم آدم بده، ولی خب اوکیه________به خودت میآیی و میبینی بیش از آنکه تصور میکردی دوام آوردهای و با این حال هنوز میلی احمقانه به زندگی داری و حتی با قلبی فرسوده در جستجوی عشق میگردی_________
آرام باش عزیز من آرام باش. حکایت دریاست زندگی، گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی، گاهی هم فرو میرویم، چشمهایمان را میبندیم، همه جا تاریکی است. آرام باش عزیز من آرام باش دوباره سر از آب بیرون میآوریم و تلالو آفتاب را میبینیم زیر بوتهای از برف که این دفعه درست از جایی که تو دوست داری طالع می شود.چه می گذرد در دلم که عطر آهن تفته از کلماتم ریخته است چه می گذرد در خیالم که قل قل نور از رگ هایم به گوش می رسد چه می گذرد در سرم که جر جر توفان بند شده در گلویم می لرزد سراسر نام ها را گشته ام و نام تو را پنهان کرده ام می دانم شبی تاریک در پی است و من به چراغ نامت محتاجم توفان هایی سر چهار راه ها ایستاده اند و انتظار مرا می کشند و من به زورق نامت محتاجم آفتاب را به سمت خانه ی تو گیج کرده ام گل آفتابگردان وان گوگ حضور تو چون شمعی ته دره کافی است که مثل پلنگی به دامن زندگی درافتم قرص ماه حل شده در آسمان چه می گذرد در کتابم که درختان بریده بر می خیزند کاغذ می شوند تا از تو سخن بگویم