خالم اینا خونمون بودن بعد خالم گفت زنگ بزن دوستتم بیاد زیاد دلم نمیخاست بیاد ولی خالم اصرار کرد وای نمیدونید چقدر با شوهر خالم اب گرم میکرد انگار نامزدشه ، میگفت من ماساژ بلدم اخه چه لزومی داره به یه مرد زن دار اعلام کنی من ماساژ بلدم بعد اخرش که خواست بره گفت این شوهر خالت خیلی شیطونه ها وای دلم میخواد جفتشونو سر به نیست کنم خیلی حس خرابی و کثافتی ازشون گرفتم😐
/غرور رو از خدایی یاد گرفتم ک هنوز شیطان رو نبخشیده ،شیطان روزگار هیچ وقت نمیبخشمت 🖤کی گفته من تنهام ؟!منو کودک درونمو ؛کرم درونمو ؛اون روی سگم !باهم یه خونواده خوشبختیم 😎