قعر ۸/۴ بداهه
ای که چون زاهدی و عالمِ علامه یِ دهر
عیب این خلق مکن گر چه که علم تو چو بحر
کس گناهش ننویسد به اَعمالِ شما
نگذارند کسی غیر شما در دلِ قبر
هر کسی کِشته ی خود را به دِرو می چیند
سهمِ ما خانه ی کاهی و تو علامه به قَصر
هم کس طالب مالند و زر و سیم جهان
خوش به اقبال همانکس که نیفتاده به مَکر
باش تسلیم خدایی که جهان قبضه ی اوست
میدهد. قَدرِ شما که بکنی بنده تو صبر
این عنایات جهان از قِبَلِ رحمت اوست
که بر عرشش برساند نظرش یا که به قَعر
نشر شعر بدون اجازه صاحب اثر مجاز نمیباشد
۵ فروردین ۱۴۰۲