این منم .... پر آرزو 🌟 این منم .... دنبال حال خوب🕯 طرفدار سبک زندگی مینیمال و سادگی🌟 من دختری هستم در حال خودسازی و کسب تجربه خوشحال میشم اگه کتاب پر مغزی خوندید یا فیلم خوب و مفیدی دیدید بهم معرفی کنید. گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین (ع) خانه آباد شدم خانه ات آباد حسین (ع)
اگه امضامو میخونی واسه سلامتی پسرم یه صلوات بفرست لطفا😊حاجتم رو از امام رضا گرفتم...خدایا شکرت که هستی و برامون خدایی میکنی💖دخترم و پسرم همه زندگی منن💝💞
ولی من به یه بیمکس توی زندگیم نیاز دارم داداش ماداد زدیم نفهمید!تومیخوای ازچشمات بفهمه...؟ما پشت هزاران لبخند خود مرده ایم!....)دردیست در این سینه که همزاد جهان است..... 💔
تاپیک سوالات قند شکن سانی ساقی پروکسی سایت هسدم..جهنم تاریک بود. جهنم سیاه بود. جهنم نور نداشت. شیطان هر روز صبح از جهنم بیرون می آمد و مشت مشت با خودش تاریکی می آورد. تاریکی را روی آدم ها می پاشید و خوشحال بود، اما بیش از هر چیز خورشید آزارش می داد… خورشید ، تاریکی را می شست. می برد و شیطان برای آوردن تاریکی هی راه بین جهنم و روز را می رفت و برمی گشت. و این خسته اش کرده بود... .شیطان روز را نفرین می کرد. روز را که راه را از چاه نشان می داد و دیو را از آدم. شیطان با خودش می گفت: کاش تاریکی آنقدر بزرگ بود که می شد روز را و نور را و خورشید را در آن پیچید یا کاش … و اینجا بود که شیطان نابینایی را کشف کرد: کاش مردم نابینا می شدند. نابینایی ابتدای گم شدن است و گم شدن ابتدای جهنم. اما شیطان چطور می توانست همه را نابینا کند! این همه چشم را چطور می شد از مردم گرفت!شیطان رفت و همه جهنم را گشت و از ته ته جهنم جهل را پیدا کرد. جهل را با خود به جهان آورد. جهل ، جوهر جهنم بود. حالا هر صبح شیطان از جهنم می آید و به جای تاریکی، جهل روی سر مردم می ریزد و جهل ، تاریکی غلیظی است که دیگر هیچ خورشیدی از پس اش برنمی آید. چشم داریم و هوا روشن است اما راه را از چاه تشخیص نمی دهیم. چشم داریم و هوا روشن است اما دیو را از ادمنمیشناسیم. یه روانشناسی بود که میگفت: هیچوقت مریض های واقعی پیش ما نمیان، بلکه کسانی که از دست مریض های واقعی مریض شدن، بهمون مراجعه میکنن...ما اینهمه هزینه میکنیم بستهی اینترنتی میخریم که بیایم اینجا به عقیده و نظر تو احترام بذاریم؟ نخیر از این خبرا نیست آقا! از گرگ بودن دم نزن انسانم گاهی آرزوست ،،، ما از خودی زخم میخوریم بند نفس یک تار موست،،،، تو از جنس ما نیستی یک شب به فقر هم سر بزن،،، مظلوم گر گشنه بود تیری خورد بر قلب من...