سر قرار بوس و بغل داشتیم من همونجا حالم بد شد بعدس وقتی رسیدم خونه بهش گفتم حالم خیلی بده اونم گفت بهش فکرنکن انگار هیچی نشده از این به بعد هم دیگه نمیشه
بعدش ۲ روز گذسته گاهی چت میکتیم اما طرز حرف زدنش عجیبه انگار باهام سرده من بهش گفتم چرا سردی میخوای بری اونم گفت من درخدمتتم
بعدش امروز باز بهش گفتم اگه میخوای بری من جلوتو نمیگیرم سین کرد هیچی نگفت
بنظرتون ممکنه بخاطر بوس عذاب وجدان گرفته باشه خودشو مقصر دونسته باشه چون فهمید حالم بد شده
حس میکنم یه چیزیش هس