یه پسر خیلی خوب و پولدارو خیلی محترم از من خوشش اومد و به همکارم گقت که به من زنگ بزنه و ازم خاستگاری کنه
منم گفتم باید با خانوادم صحبت کنم
ننه ام گفت نه باید آدرس خونمون رو گیر بیارن و بیان خونه با گل و شیرینی خاستگاری
اخه اون بنده ی خدا از کجا پیدا کنه خونه ی گوربه گوی ما رو
دو روز بعدش همکارم پیام داد که چیشد بنده خدا منتظر جوابه
ننه ی احمقم اجازه نداد جوابش رو بدم
و دیگه خبری از پسره نشد😞