2737
2734

مادر شوهرم زن خوبیه و بشدت بیماره و الان  حتی راهم درست نمی تونه بره..خداییش تو این‌ هشت نه سال بمن بدی نکرد ...ولی دو تا دختر داره که از کوچیکترین شری تو زندگی من دریا نکردن حتی آخریشم  بتازگی که سره این دو تا یه هفته است  منو  شوهرم با هم قهریم. بد ترین حرفا رو بهم زد سره اینا .  اول نمیخاستم برم  خونه ی مادر شوهرم چون این دو تا پرستارشن و حتما باید میدیدمشون. ولی مامانم انقددد اصرار کرد که باید بری و حلالت نمی کنم اون پیرزن نوه شو نبینه که رفتم ..اول به شوهرم‌پیام دادم من با پدرم میزم چند دیقه به مادرت سر بزنم..مسیج داد که با خودم بیا....پیر زن خیلی خوشحال شد ما رو دید.. بچه رو دید..ولی  انقد اون دو تا بب ادب بازی در آوردن و تیکه انداختن سرم درد گرفت..میخاستم با اسنپ برگردم خواهره گفت ما شایان درست کردیم و یه جوری . موندم تو رو در بایسی .. بازم هی کارای مسخره و پشت چشم نازک کردن ‌.منم با دخترم سرمو گرم میکردم اهمیت نمی‌دادم.. بقیه اش پست بعد

 بعد از پنج سال ناباروری و سختی کشیدن باردار شدم...میشه اگه امضام خوندید برای مادر شدن همه ی خانوم های منتظر دعا کنید..دعا کنید دخترم سالم و سلامت زیبا و باهوش بیاد بغلم...الهم العجل لولیک الفرج.. 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

 مدام تو آشپزخونه جمع میشدن شوهرمم میبردن و پچ پچ...اینا هم نیست ‌‌‌..تو ماشینم شوهر بی چشم و روم بلز شروع کرد  چرند گفتن و چون از خونسردی من حرفشون گرفته بود انقد چرند گفت و گفت و من بازم سکوت کروم گفتم فقط منو ببر خونه بابام و خودش رفت..

حس می کنم اشتباه کردم رفتم .‌.از اینکه  باید این دو تا نخاله رو تحمل کنم ...از یه طرف دلم برای مادر شوهرم میسوزه چون دخترمو خیلی دوست داره...واقعا نمی دونم چیکار باید بکنم

 بعد از پنج سال ناباروری و سختی کشیدن باردار شدم...میشه اگه امضام خوندید برای مادر شدن همه ی خانوم های منتظر دعا کنید..دعا کنید دخترم سالم و سلامت زیبا و باهوش بیاد بغلم...الهم العجل لولیک الفرج.. 
2738
 مدام تو آشپزخونه جمع میشدن شوهرمم میبردن و پچ پچ...اینا هم نیست ‌‌‌..تو ماشینم شوهر بی چشم و ر ...

برو چون مادرشوهرت گناه داره 

ولی ساکت نباش جواب اونا رو بده یجوری ک آدم بده نشی

اونیکه چیزی داره کمتر ادعاشو میکنه

کاری خوبی کردی رفتی

اون دو تا حسود هم یه روزی متوجه اشتباشون میشن 

شک نکن

با سر زدن به مادر بیمارش،  شوهر ت هم متوجه میشه چه قدر انسانیت داری. 

از کار خواهراش درونن شرمنده میشه

ولی نخواه که به روشون بیاره یا به جای اونا ازت معذرت خواهی کنه

چون بعضی مردا نمیتونن، و سختشونه

برو چون مادرشوهرت گناه داره  ولی ساکت نباش جواب اونا رو بده یجوری ک آدم بده نشی

آخه بخوام جواب بدم مادر شوهرم گناه داره...اون متوجه میشه بحث و ناراحت میشه ...

 بعد از پنج سال ناباروری و سختی کشیدن باردار شدم...میشه اگه امضام خوندید برای مادر شدن همه ی خانوم های منتظر دعا کنید..دعا کنید دخترم سالم و سلامت زیبا و باهوش بیاد بغلم...الهم العجل لولیک الفرج.. 
آخه بخوام جواب بدم مادر شوهرم گناه داره...اون متوجه میشه بحث و ناراحت میشه ...

خب مث من شدی 

منم مادرشوهرم پیر و ساده 

خواهرشوهر مجردم متولد ۵۷موذی حسود هی اذیتم میکرد یبار علنی جلو پدرمادرش بهم پرید ک منم جواب بدم دعوا بشه 

پس فقط بلید زیرپوستی اذیتشون کنی یا اگ نمیتونی وقتایی برو ک اونها نیستن حتما با شوهرت برو و سرسنگین با اونا باش فقط با مادره حرف بزن 

و اینک خود مادره هم میدونه دختراش چین زیاد نگران نباش 

یا زورش ب اونا نمیرسه یا بیخیاله خودشم دوسداره دختراش اذیتت کنن 

اونیکه چیزی داره کمتر ادعاشو میکنه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730