سلام دوستان من ۴ تا جاری بزرگتر دارم ک بهشون پیام دادم و تبریک عید و گفتم و ۱ جاری کوچیکتر حالا بگین به کوچیکه پیام ندادم چون توقع دارم اون پیام بده ولی خ دختر عجیبیه خودشو خیلی ساکت و آروم میگیرع شوهرم میگه تو اجتماعیش ضعیفه تو پیا بده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من جاری بزرگم دو تا که از من کوچیکتر که ساعت تحویل با هم بودیم همون جا روبوسی کردیم ولی جاری کوچیکه توی اینستا بهش پیام دادم بی خیال بابا این مسایل مهم نیست
انشالله خدا دامن همه منتظرارو سبز کنه یدونه براشون صلوات بفرستین🙃منم منتطر بودم خدا بهم یه تو دلی داد برا سالم و صالح بودن نی نی منم دعا کنید وصلوات بفرستین
خب شما دلت می خواسته پیام دادی اون ی موقع دوست نداره و علاقه ای ب پیام فرستادن ب شما نداشته باشه شما مختاری دیگ بدی یا ن اما ایشون شاید اصلا این قصد نداشته باشه
جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل میدهدو تجربه را زیاد میکند. هیچ جا ننوشتهاند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند. مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته استو دستانی که زیر ناخنهایش جز چیزی نمیروید، و گیسوانی که رقص بر شانههای زنانه را به خاطر نمیآورند. مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک. هیچکس از مادرانی که به بهشت نمیروند چیزی ننوشته است.
جاری کوچک من باید اول عید بیاد عید دیدنی اگر نیاد باید زنگ بزنه ،والا چه خبره ،بگذار روز دوم بشه بعد راه بیفته .آنقدر هم گیر میده باید سریع بیاد انگار مسابقه داره