در موردش میخونم ممنون که وقت گذاشتی نوشتی برام
من هر وقت تمرکز کنم و از قبل فکر کنم میتونم تا حدی گفتگو رو مدیریت کنم ولی اگه طرف مقابل انگشت بذاره روی یه نقطه و فشار بده دیگه اعصابم نمیکشه قاطی میکنم
یه مثال میزنم میشه راهنماییم کنی توی قسمت بیان تقاضا این مثال رو چطوری میشه با ارتباط بدون خشونت جواب داد که واقعا حل بشه ؟ چون تا هفته دیگه خونه مامانم هستم و این برام دیگه چالش برانگیز شده هی داره تکرار میشه
مامانم توی مراسم : کاش بچه رو زودتر میاوردی
من : مامان جان بچه با باباش توی ماشین خواب بود
مامانم بعد از ده دقیقه : بهتر بود بچه رو زودتر میاوردی
یکی که ده دقیقه قبل مکالمه مون رو شنیده بود : بچه کل این مدت خواب بود دیدمش بچه رو
مامانم بعد از سه دقیقه : کاش بچه رو میاوردی
من با چشمایی که مثل وزغ زده بیرون با حرص : میییییییگم بچه خواااااب بود
مامان من اصلا خنگ نیست شاید دقتش پایین اومده باشه ولی اصلا خنگ نیست ، بخوام مشاهده گرانه نگاه کنم میتونم بگم فقط دوست داشت تایم بیشتری با بچه باشه و بچه رو به بقیه نشونش بده
بخوام احساسم رو شناسایی کنم میتونم بگم تکرار کردن یه جمله و توضیح دادن خودم به شدت میتونه کلافه م کنه
برای شناخت نیاز میتونم بگم متوجه م که دلت میخواست با بچه بیشتر وقت بگذرونی
برای بیان تقاضا چی بگم که یه چیزو صد بار نیاز نباشه بگم ؟