تو این پنج سالی که عروسشون شدم دو بار تو نامزدی خودشون رفتن مسافرت من و شوهرمو نبردن. دوبار هم بابام منو برد مسافرت. یه بار خارج از ایران یه بار مشهد. هردوبار مادرشوهرم خون به پا کرد که چرا پسر منو نمیبرن. بابامم گفت خوب میکنم نمیبرم. چطور اینا دختر من که هیچ پسر خودشونو نمیبرن. من چرا ببرم. درضمن شوهرم سرباز بود نه میتونست بره خارج از ایران نه میتونست مدت طولانی خارج از محل خدمت باشه. اصلا نمیدیدمش که بگم پیشمه نمیرم مشهد. خلاصه الان سه ساله اومدم خونه ی خودم. تا گفتم مسافرت گفتن آره ماهم میایم دلمون گرفته. گفتم نمیرم‌اصلا. دو سه بار پنهون کردم ازشون شوهرم رفت گذاشت کف دستشون که میخوایم بریم مشهد مادرشوهرم گفت نذر دارم دختر منم ببرید. نذر دارم پسرمم ببرید. هربار گفتم من اصلا نمییییرم. یه بار حق ندارم برم مسافرت تنهایی؟ خلاصه که الان خانوم زنگ زده که عید ما داریم میریم مشهد، پول هم نداریم شما رو هم ببریم. ببین چطور پول جور میکنی باما بیاید من بدون پسرم نمیتونم برم. گفتم مامان خودتون میدونید یه قرون هم نداریم امسال. میگه ببین از یه جایی جور کن. گفتم میگی از بابام بگیرم؟ بگم پدرشوهرم میخواد ما رو ببره مشهد میگه پولشو بابات بده؟ میگه خب چی میشه؟ بابات اون همه پولو میخواد چیکار؟پدر و مادر هرچی دارن واسه بچه هاشونه. گفتم من نمیتونم همچین چیزی بخوام. اگه خودتون میخواید برید به سلامت اگه ما رو هم میخواید ببرید ما نداریم الان. دارید شما قرض بدید بعد برگردونیم. میگه نهههه چندماه دیگه عروسی دخترمه، پول واسه لباس و طلا اون‌موقع کم‌میاریم. گفتم پس به سلامت.
فهمیدیم رفتی خارج بابا
وای چقد روتون رو هم بازه چه حرفایی میزنین بهم
خوب کردی
نه ایول خوشم اومد خوب از پسش براومدی
چه ادم پررویی هست
الانم منو ببره با پول بابام میخواد ببره به همه بگه ما بردیمشون مشهد. خب من اگه قراره از بابام پول بگیرم با تو چرا برم مشهد. اصلا مگه مجبوریم همه باهم بریم. شما برید دیگه. یعنی چی میگی من بی پسرم نمیتونم برم
چه بی منطق واقعاواسه بی شعوریش متاسفم
خب عزیز تو این اوضاع اقتصادی چ توقعی داری...
چ پرووووو
من مادر شوهرم هیچجا بدون من نمیره
هرجا میخاد بره حتی تو خیابون زنگ میزنه سارا میای بریم
یا تفریح میگه بدون سارا بهم خوش نمیگذره
خوب گفتی بهشون
واقعا دلت میخواد با چنین مادر شوهری بری مسافرت
منم دوبار با شوهرم رفتیم مسافرت هر دوبارش مادر شوهرم خون به پا کرد
خدا ازشون نگذره
شوهرت چرا میره بهشون میگه خب؟
خوب کردی بهشون رو بدی دیگه سوارت میشن خاله من الان 10 ساله عروسی کرده دوبار بهشون رو داد با خودشون بردنشون مسافرت الان توی این 10 سال یه بارم تنهایی جایی نرفته انقدر ک خودشونو انداختن به اینا ک اره ماهم میایم باهاتون
حالا خوبه اینجوری میگه بهت
مادرشوهر من میگه اگه میخواین بیاین دنگتونو بدین دو نفرین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
