بچه ها من خیلی دلم پاکه وهمون لحظه منظور طرفو نمیگیرم ....
الان شخصیت واقعیش دستم اومده متاسفانه
اشنامون پسرشو ختنه کرده بود رفتیم تبریک و....
بعد مادر بچه روب رومون نشسته بود یعنی کمرش ب گهواره بچه هر چند دقیقه برمیگشت میگفت الله اکبر فوت میکرد ب بچش بعد همینجور بی ربط داریم صحبت میکنیم بازم روشو برمیگردوند الله اکبر میگفت با اینکه ب جزگهواره بچه مثلا تی وی یا چیزی نبود که ما بخوایم زل بزنیم که بخواد پیش خودش بگه زل زدیم ب بچش ...پسرش بچه دوم مادخترا مجرد با مادرمون رفته بودیم .....
شما جای من بودین چکار میکردین؟؟؟؟من اسکول جای اینکه بگم عزیزم یه ختنه اینقدر الله اکبر گفتن نداره اگر از چشم میترسی خومیگفتی کلا نیایم
میگفتم اره ماشالله الله اکبر ولی قصدم این بود اره این یه چیز عادیه اما ته دلم بد جور شکست از حرکتش ....اخه ب جز خانواده ما هیچکی خونش نبود همون قران زیر بالشت وچشم زخم وان یکاد رو لباسش بس نبود؟؟؟؟؟
وما واقعا باهرکی ارتباط برقرار کنیم یا پولدارمیشن یا بختشون وا میشه بخدا خودشون هم میگن بدون اغراق
حتی یکی از دوستام اومد بهم گفت اومدم باهات دوست بشم چون وجودت برکته و.واقعا هم بعد مدتی شوهر کرد ...حالا بیخیال این حرفا