اون یارو ک میخواست ماشینو آتیش بزنه دیاکو هر سه تاشونو کشت
لباسشونو پوشید ماشینشونم برداشت ماشین اون یارورو بکسل کرد برد
رفتن خونه یه پیرمرد ک اهل همون شهر بود طرف مدارک دائشی جعل میکرد یه کارت شناسایی داد برا دیاکو
دیاکو چند روز هی رفت مطب دندونپزشکی منتظر آیسان ولی مامور زندان نمیبر آیسانو دندونپزشکی
رئیس دیاکوهم هی زنگ میزد میگفت باید از شهر دربیاین میخوایم بهشون حمله کنیم دیگه دیاکو اون یارو جاعل رو با زنو بچش برداشت ک برگردن توراه گفت منو پیاده کنید میرم دنبال آیسان
آیسانم دیگه انقد گریه کردو غذا نخورد تا زنگ زدن ابوخالد گفت ببرینش دندون پزشکی
دندونپزشکه آیسانو شناخت زنگ زد دیاکو فوری خودشو رسوند
دم در آیسانو دید با گوشی حرف زد آیسانم شناختش
آیسان برگشت نگاش کرد فیلم تامام شد