2726
عنوان

بیاید امشب یه حقیقتیو بگم. جمع شین

1602 بازدید | 62 پست

داستان زندگیمو. سوم راهنمایی بودم با یه بنده خدایی دوست شدم به اصرار خودش آشنا بود فامیل نه. من دوسش نداشتم ولی اون عاشق من بود من بچه بودم خام با یکی دو نفر دوس شدم یه شیطنت  هاام داشتیم. این پسره که دوسم داشت ول کردم رفتم پی خوش گذرونیم اینقد واسم گریه میکرد به گوشش می‌رسید با یکی رفیق شدم مثلا 

اول کاملا تایپ کن بعد بزار تاپیکتو

دنیا چقدر هیچ است وما برای هیچ چه ها که نکرده ایم!!               /میخوای قدر زندگیتوبدونی؟برو۱_زندان ۲_بیمارستان۳_قبرستان توزندان میفهمی آزادی توبیمارستان میفهمی سلامتی توقبرستان میفهمی قدرت ونعمت زندگی داری.../بیاین دل نشکنیم...شاید فردا ما نباشیم ....نمیدونم دلم گرفته وقتی ۴۵۰۰۰نفر تویه روز تویه لحظه تویه ثانیه بازلزله ترکیه رفتن وقتی ....بیخیال فقط بدونین دنیا ارزششو نداره تا هستین زندگانی کنین نه زنده مانی!


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

چند سال گذشت ولی هنوز پیگیر من بود بی خیال من نشده بود. 

البته با اونم هراز چند گاهی صحبت می‌کردم یه دوستی عادی. بعد چند سال یکبار بیرون دیدمش چنان مهرش افتاد تو دلم

خیلی اذیتش کردم. حساب کن اون منو دوس داشت میموندم میگفتم به من.پول قرض بده برای دوس پسرم کادو بگیرم& ...

زیاد بنویس

برای حاجت رواییم یه صلوات مهمونم کنید الهی خدا هر ارزویی دارین براورده کنه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

عکسم

ms_meryyy | 16 ثانیه پیش
2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز