2777
2789
عنوان

چه بادو بارون ترسناکی😐

215 بازدید | 15 پست

میترسم چقد حس بدیه صدای باد و بارون شدید نصف شب دلم میگیره اندازه دنیا

ز جمع آشنایان می‌گریزم،به کنجی می‌خزم آرام و خاموش،نگاهم غوطه ور در تیرگی هابه بیمار دل خود می‌دهم گوش،گریزانم از این مردم که با من بظاهر همدم و یکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند...

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ترس نداره ک یه چند ساعت دیگ تموم میشه 

😞

ز جمع آشنایان می‌گریزم،به کنجی می‌خزم آرام و خاموش،نگاهم غوطه ور در تیرگی هابه بیمار دل خود می‌دهم گوش،گریزانم از این مردم که با من بظاهر همدم و یکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند...

دیشب  خونه خالم بودم موقع خواب همینطور بارون میومد، از اتاق بیرونو نگاه کردم دیدم یه خونه که خالی هم هست توش برق قطع و وصل میشه انگار که جن داشت 😬 فیلمشم دارم ولی بلد نیستم بذارم/:

نیازی نیست با ریپلای های مکرر افکارت رو تو مغز دیگران بگنجونی(؛ افکار پوسیده زکات نداره که بخوای نشرش بدی! 😂🌹

تو شما ی باد و بارونایی تجربع کردیم دلمون بزرگ شدع

وقتی با من حرف میزنی رفتار ارزونتو بزار توی جیبت:)                                              هیتلرم خوبه ها، اما من عاشق با پنیه سربریدنای چرچیلم                                                                                                                           https://t.me/Hich_zh

دیشب  خونه خالم بودم موقع خواب همینطور بارون میومد، از اتاق بیرونو نگاه کردم دیدم یه خونه که خا ...

این چی بووود گفتی الان😒😒😒😒

ز جمع آشنایان می‌گریزم،به کنجی می‌خزم آرام و خاموش،نگاهم غوطه ور در تیرگی هابه بیمار دل خود می‌دهم گوش،گریزانم از این مردم که با من بظاهر همدم و یکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند...
تو شما ی باد و بارونایی تجربع کردیم دلمون بزرگ شدع

شمال؟

ز جمع آشنایان می‌گریزم،به کنجی می‌خزم آرام و خاموش،نگاهم غوطه ور در تیرگی هابه بیمار دل خود می‌دهم گوش،گریزانم از این مردم که با من بظاهر همدم و یکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت ،به دامانم دوصد پیرایه بستند...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792