نمیدونم شاید هر کسی حس کنه زندگی خودش بدلایلی از بقیه سخت تره.
تو جوونی مجبور شدم از خانواده م دور بشم و تنها زندگی کنم. سالهای سال بدلیل نداشتن پول اجاره خونه مجبور شدم تو خونه های دانشجویی زندگی کنم.
ولی با تمام اینها لحظات خوب هم در کنار هم خونه هام داشتم. حس میکنم سختیهای واقعی زندگیم وقتی دوباره با خانواده زندگی کردم شروع شد.
سختی فقط سختی فیزیکی نیست گاهی وقتی دیگه به یه جمعی تعلق نداری و مدتهاست که کنار گذاشته شدی زندگی برات تلخ میشه.
ولی شاید کسایی باشن که ازدواج کرده باشن و شرایط سخت براشون تحمل رفتارهای شوهر و خانواده شوهر باشه.
هر کسی سختیهاش برای خودش بدترینه.