بچه ها دعا کنید بمیرم تا از دست شوهرم و مادر شوهرم راحت بشم
خدااا دیگه بستمه نمیکشم تو ۱۲ سالگی ازدواج کردم تو ۱۴ سالگی مادر شدم تو ۱۵ سالگی یتیم شدم الان ۱۶ ساله هستم بازم مادر شدم
چرا نباید من تو این یه سالی که مادرم مرده نرم سر خاکش چرا تشیع جنازه اش منو نبردن چرا مراسماشو نبردن چرا واسه آخرین بار مامان خوبم رو ندیدم چرا به خاطر خود خواهی مادرشوهرم منو زندانی کرده مگه این مرد قول نداده بود خوشبختم کنه پس کو این خوشبختی این زندگی سرتا سر نکبته فقط بچه هم دلیل نفس کشیدنم شده اند